من کلا نه مهمونی رفتن رو دوست دارم نه مهمونی گرفتن یعنی رفت و آمد شلوغی رو دوست ندارم الان همش تو فکر اینم زایمان کردم چه جوری میخوام شلوغی رو تحمل کنم قبل از بارداری هنوز بهتر بودم از وقتی باردار شدم دیگه اصلا دوست ندارم همش دوست دارم تنها باشم چیکار کنم به نظرتون؟

من که عاشق مهمونیم موقع زایمانم تا حد جنون رفتم فقط از خدا میخوام بهت صبر بده

ده بیست روز اول خوبه آدم خودش باشه فقط یه نفر همراه باشه کمک کارای بچه مهمون اینا نباشن خوبه خب

منم خیلی دلم میخاد ده روز اول هیچکس نیاد، ولی متاسفانه کسی اینو درک نمیکنه که زائو از نظر روحی و جسمی نیاز به استراحت داره. و به نظرم جنبه روحیش خیلی مهمتره. من تصمیم دارم بگم که زیاد نیاین. چون تو عید هم هست بعضی ها مریضن و رعایت نمیکنن... هر کی هم میخاد ناراحت بشه برام مهم نیست😐

وایییی منم همین جوریم

منم دقیق کلا اینطوریم

هفته ی اول شلوغی خیلی اذیتت میکنه،همه کس و همه چیز میره تو مخت،کم کم خودتو آماده کن یا ب اطرافیانت بگو تا ده روز میخوام خودمو پیدا کنم

منم اینجوریم مخصوصا ک عید کورتاژ کردم هیچکس نیومد و حالمو نپرسید الان همش تصور میکنم ک برای خودم نمیخوان بیان میگم نیان بهتره

خب این طبیعیه ولی خب متاسفانه نمیشه بع دیگران بگی نیاین خونم فقط باید تحمل کنی اگ‌مادر یا خواهری نزدیکت هست میتونی بگی بیان پیشت کمکت باشن ک خیلی اذیت نشی دیگ بقیش درک خود طرف رو میطلبه ک بفهمه نباید زیاد مزاحم مادری ک تازه زایمان کرده بشه

منم همینجوری هستم.کاشکی اطرافیان هم یه ذره درک کنن،یه ذره فرصت به طرف بدن،

حالا فرض کنم ما رسم داریم جشن میگیریم‌مثل عروسی!!! مجبورم باید بگیرم 🙃

به نظرم طبیعیه