۵ پاسخ

قرص بگیر بخور شیرت خشک میشه وقتی ببینه شیر نداره میاد سمت غذا

بعضی بچه ها به صبر زرد جواب نمیدن میخورن.بجاش چسب برق بزن که چیزی نره دهنش تا چندین روز باید مدام بزنی .هر روز تعویض کن یک‌کم هوا بخوره فقط.اگه تصمیمت برای از شیر گرفتن قطعیه

خب عجله نکن شاید هنوز آماده نیست
تا دو سالگی وقت هست

من تجربه زیر سینه رو ندارم
چون دخترم اصن نمیدونه سینه چیه

ولی بنظرم وعده های شیرش کم کن
سعی کن با چیزایی که دوس داره سیرش کنی که تقاضای خودش کمتر شه

یکدفعه از شیر بگیریش اونم با این حد وابستگی خیلی اذیت میشه

وعده هاش و کم کن و کم کم عادتش بده که زیر سینه خوابیدن و بزاره کنار با غذا یا خوراکی و شیر پاستوریزه سیرش کن دیگه میل به شیر خودت نداره بعدشم بزار رو پات یا گهواره یا تاب تا بخوابه دو سه روزه عادت میکنه بچه منم مثل بچه شما طول روز فقط شیر میخورد ولی الان یک ماهه روزی سه چهار وعده میدم و واسه خواب میزارم تو تاب لالایی میزارم و میخوابه دیگه عادت کرده اینجوری یکم دیگه همت کنم اون سه چهار وعدش هم بشه یکی دو وعده تا رفته رفته قطعش کنم نمیخوام یکدفعه از شیر بگیرم چون خیلی وابستست از نظر روحی آسیب میبینه اصلا دوست ندارم این روش رو

سوال های مرتبط

مامان یسنا مامان یسنا ۱ سالگی
سلام، تجربه ی خودمو در مورد از شیر گرفتن، من اول سوره ی یاسین و بروج خوندم و ب دخترم فوت‌کردم، بعد با توکل ب خدا شروع کردم،اول حدود دو روز میان وعده هاشو حذف کردم،یعنی موقع بیدار شدن و موقع خواب بهش شیر میدادم، بعد شروع ب حذف شیر صبح تا ساعت 12 کردم،تا چهار روز، بعد شروع ب حذف شیر بعداز ظهر تا ساعت 18 کردم، یعنی از صبح تا قبل خواب ظهر بهش شیر نمیدادم،موقع خواب شیر میخورد و بعد دیگه شیر نمیدادم تا ساعت 18، البته حدود دو روز اول وقتی از خواب ظهر بیدار میشد بهش شیر میدادم، کم‌کم شیر شو حذف کردم،بعد چهار روز شیر شب شو حذف کردم تا موقع خواب،دبعد از اون شب موقع خواب بهش شیر دادم و دیگه شیر نصف شب شو حذف کردم، بعد فرداش دیگه در کل شیر شو حذف کردم و دیگه موقع خواب هم بهش شیر ندادم، امروز اولین روزی بود ک اصلا شیر نخورد، دخترم خیلی وابسته شیر بود، شیر ک نمیدادم کلی گریه و جیغ،ولی حوصله کردم،باهاش بازی کردم،بردمش بیرون،سرشو گرم کردم،خیلی بهش محبت کردم، دیشب نصف شب خیلی گریه کرد ولی کوتاه نیمدم و رو پام با لالایی خوابید، گریه ک میکرد میدید کوتاه نمیام اروم میشد،البته خیلی باید حوصله کرد، من هر روز از خدا کمک میخواستم، تو این مرحله فقط خدا میتونه کمک کنه،کمی سخت ولی با توکل ب خدا شدنی، اصلا هم ب تلخک و چسب برق نیاز پیدا نکردم،فقط موقع گریه و جیغ صبوز بودم و کوتاه نیمدم،امیدوارم همه موفق باشند، فقط محبت یادتون نره، من خیلی بهش محبت کردم ک خدای نکرده اعتماد ب نفسش پایین نیاد