هی دلم میخواد این بچمو بچلونم ماچ ماچیش کنم ، خودشم خوشش میاد
سرتا پاشو بوس میکنما، ولی بازم اون نیازم به بوسیدن و چلوندنش ارضا نمیشه ، نمیدونم چیکار کنم ، دلم میخواد بخورمش ، دلم میخواد انقد به خودم فشارش بدم حل بشه تو وجودم
خیلی این مدت داره اذیتم میکنه البته ، نه چهار دستوپا میره ، نه تو روروئک میخواد بره ، نه دلش میخواد راه بره ، نه اصن رو زمین باشه ، همس داره بهونه میگیره و گریه میکنه ، میخواد بغلم باشه به هرچی دست میزنم اونم بزنه ، هرکار میکنم اونم بکنه ، کمرم ، دستم همه جامممم داغونه ، زندگیم از دستش داغونه ها ، ولی داره دندونم در میاره فک کنم به خاطر اونه
در هر صورت هر کارم کنه با اینکه شبا گریه میکنم از خستگیا ، ولی بازم دلم میخواد بچلونم بوسش کنم دلم میره براش
چیه این مادر واقعا...؟

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط