ی مشکلی هس که از الان ذهنمو درگیر کرده ی موقه هایی استرسی میشم واسه زایمانم🥲 مامانم میخواد بعد زایمانم بیاد ۴۰ روز خونم بمونه از اونجایی که خب همسرم راحت نیس اینجوری گفتم ۱۰ روز اول بیا شب هم بمون و روز دهم صبحا بیا تا شب شبا برو خونه اما تا اینجوری میگم ناراحت میشه چیکار کنم این وسط 🥲 بلخره اونم نیاز داره ی تایمی باهم بگذرونیم تنها و راحت باشیم مامانم اینو درک نمیکنه و واقعا دو راهی سختیه چیکار کنم چجوری بهش بفهمونم که نیاز داریم به تنها بودن صبحا بیا شبا همسرم که اومد برو خونه تا اونم بلخره خسته اس میاد خونه راحت باشه

وا عزیزم مادرت که غریبه نیست شوهرت راحت نباشه اتفاقا خیلی خوبه که میاد پیشت میمونه این مشکل همسرته. اون باید تورو درک کنه وبا شرایطت کنار بیاد نه اینکه تو الان استرس اینو بگیری که شوهرم راحت نیس😵‍💫

عزیزم دیگه باید این مدت رو بگذرونین مامانت هم خیلی خوبه که میتونه ۴۰ روز پیشت بمونه من از مامانم دورم ۱هفته هم بزور میتونه بمونه خیلی سختمه شوهرت هم بگو درک کنه دیگه بلخره میگذره دوباره درست میشه اوضاع

عزیژم این موضوع لطف مامانتون هست
بعدشم شما شرایطتون بعد از زایمان شرایط خاصی هست به نفعتونه یه ادم با تجربه پیشتون باشه
از نظرم هیچی نگین مامانتون ناراحت میشن بسپرین به زمان یهو دیدی دو هفته که شد خودش بنده خدا شب رفت صبح اومد از الان چیزی نگین

بگو بعد ده روز، شبا که شوهرم میاد میگه خودم مواظبتون هستم کاراتو انجام میدم مامانو بیشتر از این اذیت نکنیم
با یه لحن اینطوری بگو مامانتم دلش نشکنه

تو این شرایط همسرت باید تو رو درک کنه، نه تو همسرتو، بعد از زایمان هرچی بیشتر بتونی استراحت کنی و به خودت برسی به نفعته، که خب اینا هم نیازمند داشتن یه همراه خوب مثل مادره.

اگر همسرت در بچه داری کمکت میکنه
اشکال نداره بعد از روز دهم مامانت بره
ولی اینکه هر روز صبح بیاد شب بره خونه به نظرم سخته چند روز درمیان بیاد سربزنه
اگر به خاطر راحتیه شوهرت میگی و اینکه اون استراحت کنه و اصلا همکاری در بچه داری نمیکنه حواست باشه توی بدترین شرایط هستی و به خاطر دیگران فداکاری نکن حتی اگر اون شخص همسرت باشه
چون ضررات روحیش ممکنه جبران ناپذیر باشه
من بچه اولم رو تا روز هفتم مامانم پیشم موند ولی چون حوصله کوچکترین صدایی رو نداشتم به خاطر افسردگی
گفتم بره خونه ولی خودم شب تا صبح صبح تا شب با بچه تنها بودم و این شد آسیب روحیه شدید که چند سال درگیرم کرد مادرم هم میومد بهم سر میزدا ولی شوهرم کارش سنگین بود میومد خونه یک ساعت بچه رو نگه میداشت از خستگی بیهوش میشد
خلاصه بچه دوم رو رفتم خونه مادرم ۵۰ روز اونجا بودم به زور برگشتم بعد از یک هفته هم باهاشون دوباره رفتم مسافرت یک ماهه خلاصه تا سه ماه ساپورت بودم و خیلی خوب بود و روحیم خیلی بهتر بود این دفعه

اگه شوهرت قراره خیلی کمک حالت باشه اره ولی اگه نه قرارنیست کمک کنه صب بره شب بیاد مامانت لطف میکنه بیاد مواظب بچت باشه تو خونریزی داری و … چه خلوتی میخای داشته باشی این مدت بچه گریه میکنه باید شیر بدی زیرشو عوض‌کنی در عین حال به کارای خونه هم برسی همچین جونی و تو خودت میبینی ؟ اگه اره بگو نیاد کلا خودت برس اگه نه بزار بمونه کمکت کنه وقت واسه خلوت کردن زیاده

عزیزم خداروشکر کن مادرت میاد
یکی مثه من از اول بارداری همش فکرم درگیره اینه تنهایی چیکارکنم دیروز فشارم ۱۴نیم بود از بس فکرو خیال میکنم

گلم قدر مادرتو بدون لابد چیزی میدونه که میگه بیام بمونم پیشت من که مادرم فوت شده موندم چیکار کنم برای شب ها شیر دادنش شستنش و حموم بردنش واینکه اولین بچه ام هست دست تنها سخت برای اونایی که برای بار اول بچه دار میشن دست چپ راستش بلد نیستن چجوری بچه بغل کنن یا...... از من گفتن مادرت بمونه کمک حالت باشه خیلی خوبه

عجب 🙄

مابااینکه راحتیم با مامانم ولی یک هفته بیشتر نمیمونم خونه مامانم ..ب مامانمم گفتم باید بیام سرخونه زندگی خودم ک شوهرمم اذیت نشه .گفت باشه

من به مامانم گفتم ده روز بیا پیشم بعدش من میام خونه ی شما

۴۰ روز واقعا زیاده من باشم مادرم از یک هفته بیشتر نمیمونه پیشم 🤣

والا من دورم از پدر و مادرم قراره بیان دوهفته نهایتا بمونه مامانم.خودش گفت یعنی گفت دوهفته کافیه دیگه خودت حالت خوب میشه راه میفتی دیگه احتیاجی نداری.شما هم بذار مادرت بیاد خودش ببینه حالت خوبه و تز پس کارا برمیای میره فقط بهت سر میزنه شانس آوردی که خونشون نزدیکته...اگرم دلش نیومد بره با لحنی که ناراحت نشه بگو خیلی زحمتت دادم خیلی اذیت شدی هیچ استراحتی نداشتی خودم دیگه میخوام کارا رو بکنم ببینم اصلا میتونم یا نه...اگه از پسش برنیومدم بهت حتما میگم...بعد بگو خوب نزدیکیم میاین سر میزنین بهم.و بگو که شوهرمم هست کمکم میکنه اصلا خودش دوست داره که کمک کنه.

من مامانم باید از یه شهر دیگه بیاد، خودش هم شرایط اینکه بخواد مثلا ۴۰ روز بمونه نداره،
باید خودم خودمو مستقل کنم،
اما برای تایم با همسر ، خب مامانم هم یه تایم هایی استراحت خواهد کرد، یا خودش لره حموم، وقت برای صبحت پیدا میشه

بهترین راه اینه خودت بری ده روز بمونی و برگردی خونه تون
منم همین مشکل رو دارم تازه خونه مامانم اینا یه شهر دیگه هم هست ولی باز خودم میخوام برم بمونم اینجوری هم شوهرم راحت تره هم خودم

خب مشکلت محبت کلامی و ایناس مامانت بیست چاری بهت نمیچسبه برو اتاق با شوهرت بشین محبت کن بچه رو بشور پیشش برو بده مگه کمک حالته

این ۴۰ روز موندن ها یا رفتن خونه مامان باعث فاصله بین زن و شوهر میشه اصلا خوب نیست

بچه دومم که اصلا نه شبی که بیمارستان بودم همراهی داشتم نه وقتی اومدم خونه کسی پیشم بودم اونجا هم مامانم همون روز اول اومدن چند ساعتی بودن و رفتن دیگه تمام هیچکس دیگه ده روز پیشم نبود
الانم برا بچه سوم مطمئنم شب بیمارستان هم نمیان چه برسه بیان ده روز وایستن

اصلا نیازی به ۴۰ روز موندن مامان نیست
من بچه اولم با اینکه سنم خیلی کم بود مامانم فقط دو شب اومدن تازه ۱۰ روزم واینستادن فقط دو روز بعدم رفتن خونه و فقط هر دو سه روز یه سر میزدن میرفتن خودم تنها با کمک همسرم کارامو میکردم

من فکر می‌کنم همون ده روز که بگذره دیگه خودت راه میفتی ، مامان هم خیالش راحت بشه ببینه از پس بچه برمیای ، میره سر زندگیش گاهی سر میزنه بهت مطمئن باش اونم ترجیح می‌ده خونه خودش باشه.
حالا من مشکلم اینه مامانم نمی‌تونه بیاد اینجا من باید برم پیشش، شوهرم هم اونجا راحت نیست طولانی بمونه

عزیزم چ نیازی ب تنهایی با شوهر داری😁
انقد حالت اونروزا بد میشه ک ب تنها چیزی ک فک نمیکنه شوهر و راحتی شوهره باز مادرت باشه حواسش ب همه چی هست خودت بچت خورد و خوراکت

حالا فعلا بزار بیاد شاید چهل روز نمونه
بعد از زایمان خیلی خوبه که یکی باشه کمکت کنه انقد مادر شبا بیخوابی می‌کشه به خاطر گریه های بچه که از خداشه یکی باشه کمکش کنه
ولی بعد از دو هفته دیدی راه افتادی کاراتو خودت انجام دادی شاید ببینه دیگه نیازی نیست وایسه

مامانه من همین الانم صبح میاد عصر میره کلا دوس داره بیاد پیشم😅😅ولی ما مشکلی نداریم مخصوصا بعد زایمان که میدونم همون ۴۰ روز واقعا بهش نیاز دارم
فکر نمیکنم وقت کنی به شوهرت برسی نگرانش نباش بسپر به زمان

بنظرم همسرتم یکم باید انعطاف داشته باشه و با شرایط جدید کنار بیاد ، همیشه ام نیست ۴۰ روز قراره اینجوری باشه
روزای اول شرایط سخته باید کسی که تجربه داره کنارت باشه و کمکت کنه چون هم خودت خیلی خسته میشی هم بدنت ضعیف شده

توی این ۴۰ روز که نمیتونی کاری بکنی با همسرت که خخخ چطوری میخوای راحت باشین منم مامانم قراره ۴۰ روز بمونه

ببین مامانت متوجه ست که زنی ک تازه زایمان کرده 24ی یکیو میخواد کنارش،،،تو اونموقع هم در معرض افسردگی هم خونریزی هم ضعیفی...هم باید به بچه برسی،،بنظرم باشوهرت حرف بزن بگو این 49روز باید کسی پیشم باشه نیازه و مادرت چیکار بهتون داره برید ی اتاق خلوت کنید...من از خدامه مامانم بمونه40روز

بذار بچه که دنیا بیاد کلا برنامه خواب و همه چیزت تغییر میکنه. خودت ازش میخوای که بیشتر پیشت باشه تا استرحت کنی😀مادرتم بلاخره خسته میشه خودش میره تا استراحت کنه. نگران این چیزا نباش.

بنظرم ۴۰روز اول خیلی مهمه من خودمم اتفاقا میخاد بیاد ۴۰روز بمونه تنهایی نمیتونی از پسش بربیای وقت زیاده واسخ خلوت با شوهرت ولی این چهل روز اول خیلی مهمه جتی واسه شیر ب استراحت اجتیاج داری

چهل روز خیلیه بابا حالا مامان من سختشه بمونه خونم همون ده روزشم‌نگهش دارم شاهکار کردم 😁بعد ده روز بگو‌مامان ذیگه میخوای مستقل باشم خودم کاراشو کنم یاد بگیرم اگه کمک خواستم بهت میگم بیا تو ام اذیت میشی

خخخ خوشبحالت برعکس مامان من ک اصن نمیتونه جایی بمونه