خانما نمیدونم‌من حساسم یا ک....وقتایی ک میایم خونه مادرشوهرم پسرم اصلااااااااااا بغل من نمیاد فقط و فقط برای شیرخوردن میاد اونم ب زور ولی وقتایی ک خونمونیم یکسره ب پرو پای من میپیچه
دوست ندارم اینطوری باشه
فک کن خورده بود زمین گریه میکرد بغل من اروم نمیشد میرفت بغل خواهرشوهرمومادرشوهرم
من دوست دارم وابسته خودم باشه
اینجوری حس بدی دارم حتی پیش من نمیخابع و بغل من اروم نمیگیره
فقط بغل من وقنایی ک تنهاییم ارومه باز وقتی ک باباش هس میره بغل باباش
یعنی چی خب......

شاهان به من خیلی وابسته هست... اما نیکان دقیقا اینجوری شده.... حرصم میگیره 💔

خوبه که. یکم استراحت میکنی خونه اشون

باز بچم برعکسعه خونه مامانم اینا همش میرفت پیش اونا بغر مامانم و بابام و ابجیم

ولی طایفع شوهرمو ن نمیرع زیاد

مادر شوهر منم بچه رو میگیره وقتی گریه می‌کنه انگار اون مادرشه انقدر بدم میاد امشب مهمونی بودیم خونشون بچه تو شلوغی گریه کرد اولش بچه رو گرفت با خودش برد منم پرو تر از اون شدم رفتم بچه رو خودم بغل کردم تا آخر شب برای من قیافه می اومد

یعنی چی وابسته من بشه؟این اصلادرست نیس چون اکثراباشماس وقتی میرین مهمونی ایناطبیعیه که بچه بادیگرون وقت بگذرونه

خوب بزار بچه خودش انتخاب کنه هر بچه ای شخصیتی داره
البته اون رفتارش به این معنا نیست که تو رو کمتر دوس داره ..
از این نظر نگاه کن که بچه ات می‌دونه تو خیلی دوسش داری اما بچه با سیاستی هست میخاد خودش برای بقیه اعضای خانواده لوس کنه و در نتیجه اوناها خیلی دوسش داشته باشن
پس بنظر من بچه ای که اعتماد به نفس بالایی دارد در ظاهر زیاد وابسته مادرش نیست ...!!؟
و

دقیقا دختر منم همینجوره

اخ قربون دهنت دقیقااااااا بچه منم همینه
یه هفته نرفتم پایین تاببینم خوب میشه بعد یه هفته رفتیم بدترازقبل شده بود

بچه من اینجور بود وقتی رفتیم خونه مادر شوهرم همش بغل اونا بود پیش خودم نیومد. یک مدت نرفتم . بهشان گفتم دوست ندارم وابسته شما بشه لطفا دوست داشتن سر جای خودش ولی بزارین پیش خودم باشه الان عادت کرده بغل خودم یک لحظه از کنارش برم گریه میکنه

منم همیییینم