۴ پاسخ

ایناروانجام بدی برای شیرافزایی خوبه میمونه ی مورد برای زردی بچه بعد از زایمان سر ظهر خوردم میتونستم ی قاشق چای خوری ترنجبین و شیر خشت توی ی لیوان اب جوس حل کنم ته نشین بشه خودم بخورم ن بچه
البته برای بچه اینو گفت ک البته اینو خودت میدونی من انجام دادم
از بعداز دنیا اومدن اندازه یدونه عدس از هرکدوم ترنجبین و شیر خشت رو با ۱۲۰درجه اب ولرم قبلا جوشیده شده قاطی کنی چنبار با پارچه تمیز صاف میکنی اولین بار دوتا قاشق مربا خوری میدی اول دنبا اومد شیر خواست اینو میدی بعداز اون بعد هربار شیر خوردن ی قاشف مرباخوری از اینی ک درست کردی میدی خودت خونت خوب باشه بچه زردی نمیگیری خون رقیق بدون صفرا

خوراکیامم با توجه ب طبعم بعد زایمان اینا بود انواع مربا باسکر قهوه ای باشه البته....صبحانه دیگ فرنی شیر و شیره انگور
ناهارا سوپ و حلیم با گوشت مرع یا بدون گوشت با گندم یا جو خیس شده ک نفخش بره با سبزیجات معطر خوردشده بود
شبها میتونستم گوشت گوسفند بوقلمون بخورم یا برنجی بخورم گرمیجات هم از میان وعده ها میرفت بعدازظهرب بعد روزا میوه جاتم میتونستم سیب و به و پرتقال و انار شیرین بخورم

من سر بچه اولم این مشکلی داشتم
سر دومی رفتم قبل زایمان ی عطاری ک ماهر بود خداییش طبع بدنمو دید ی پودر شیر افزا درست کرد وکلیم راه حل داد مثلا اینکه از دوتا س هفته قبل از زایمانم اب جوشیده ولرم ک من تو فلاکس نگه میداشتم روزانه بخورم انقد ک ادرارم سفید باشه کمک میکنه بچه هم زردی نگیره بعد از زایمانم این روند دوبرابر میشه درکنار دمنوش ک اینجوری بود ی پودر میریختم تو لیوان بعد هعی ابجوش میریخم روش پودر ک ته نشین میشد دمنوشش رو میخوردم روزی س بار هعی ابجوش میریختم روش میخوردم اب ولرم هم شدی بود نیم ساعت یک ساعتی ی بار بچمم زردی نگرفت شیرمم عالی شد منیک هیچی شیر نداشتم شیرم سر دومی میریخت سر اولی گریه میکردم بچمم گشنه سینمو فشار میدادم هیچی نمیومد ولی سر دومی عالی

مقوی بودن شیر تقریبا میشه گفت به ژنتیک ربط دارع

سوال های مرتبط

مامان رادمهرورادوین مامان رادمهرورادوین ۳ سالگی
۱-خانوما سلام میخوام خودتون رو جای من تصور کنید چندلحظه، من خیلی دوست داشتم به بچه م شیرمادربدم چون اون اولی خیلی بدخواب بودمیگفتم به این یکی بعدسه ماهگی شبا شیرخشک میدم که یه کم بخوابه،بچه که به دنیااومدمتوجه شدیم گریه ریسه ای میره وخیلی برام سخت بودوواقعاچندباری منوترسونده تا الان ازبس یهونفسش میره پایین،من خیلی خیلی شیرداشتم تا ده روزگی بچه از تب و دردشیرنمیتونستم دستاموحرکت بدم مثه مجسمه شده بودم وخب بچه از روز اول توی بیمارستان هم سینه رو نمیگرفت طوری که پرستارابردن معدشو تخلیه کردن دوباره آوردن یه کمی شیرخوردخلاصه توهمون گیروداردردشیربودم که شیرم تبدیل به آب خالی شد یهو یه ۲۴ ساعت بچه گریه کردبردیم دکترگفت گشنه ست وباخوردن شیرخششک بچه واقعا آروم شدوخوابید با خودم گفتم چندروزی شیرخشک میدم وقطع میکنم اوایل بین شیرخشک دادنا به هرسختی بودخودمم شیرمیدادم تا اینکه کم کم از یه پیمونه شیرخشک رفتیم به دوتا و بچه بازم گریه میکرددرواقع بازم گشنه بود اینجا تقریبا یک ماهه بود بعدچندروز بردیم ختنه و نخ بخیه ش زودافتادوزخم بچه واشد از اون طرف رادمهر خیلی به من میچسبید وهمش میترسید بدون من بمونه روزای سختی بود مثه همه روزای سخت مامانای دیگه خلاصه گذشت وگذشت تا اینکه بچه شیرمنوهی کمترخورد و حدودا سه هفته پیش یه ۴۸ ساعت اصلا نخورد دوباره تقلا کردم ندرونیازکردم و خلاصه به هرزحمتی شده دوباردرروز بهش شیرمیدادم تا اینکه دوباره از دیشب شیرنمیخوره این وسطاهردوبچه مریص هم شدن و کوچیکه الان آنتی بیوتیک میخوره