تجربه من از واکسن۱۸ماهگی پسرم

در تاریخ ۱۶بهمن ۱۴٠۳روز سه شنبه
ساعت۸:۴۵صبح پسرم واکسنش را زد، یکی تو دست راست و یکی تو دست چپ و قطره خوراکی.اومدیم خونه و یک ساعت بعدش خوابید.
ساعت ۱۲ظهر با گریه از خواب بیدارشد، درد پاهاش شروع شده بود ولی هنوز تب نداشت.
بعد ازیک ساعت،تبش شروع شد،و کلی گریه و بهونه گیری،کلی اسباب بازی آوردیم تا مشغول بشه،تا چند ساعت هرکاری میکردیم نمیخوابید و فقط بغل میخواست  تا باماشین رفتیم بیرون تاب خوردیم خوابش برد.
استامینوفن هر ۴ساعت میدادم و خونه راهم خنک نگه داشتم و زیاد هم لباس نپوشوندم بهش،تا ۱۲شب همه چیز تحت کنترل بود.
ساعت ۱۲یهو تبش رفت رو بالا داشتم از استرس می مردم. حدود ۱ساعت پاشویه کردم تا بالاخره بعد از کلی نگرانی ساعت ۱:۱۵اومد رو ۳۷.۳و ی نفس راحتی کشیدم.
ساعت۱:۳٠ اومد روی ۳۶.۵و من دیگه تونستم دراز بکشم ویکم استراحت کنم.
ساعت۵ صبح بود که پسرم دوباره تب کرد،از استرس دلم میخواست گریه کنم.
استامینوفن دادم، هرچی پاشویه میکردم فایده نداشت.مای بی بیش را درآوردم خیلی گریه میکرد تا بعد از نیم ساعت بالاخره کمترشد.
ساعت۱۱صبح دوباره تب کرد و بیدارش کردم و استا دادم و پاشویه کردم تا اومد پایین.
روز دوم  تب داشت ولی نه خیلی و درد پاهاش هم کمتر شده بود.اما خب بهانه گیری زیاد داشت.تا آخر شب استا چهارساعتی دادم و روز سوم دیگه خبری از تب نبود اما یک مقدار بهونه گیری داشت و البته غذا هم نمیخورد.انگار این کاهش اشتها بعد از واکسن هم چنان مونده براش.

۴ پاسخ

دختر من تبش خیلی بالا بود تا ۳۹ میرفت دو روز تب کرد و لنگ میزد گریه میکرد بعد دو روز خوب شد ولی نق نق میکرد یک هفته بعدم آبریزش بینی سرفه گرفت که دکتر گفت بخاطر واکسن مشکلی نیست پلاژین دادم بهش ۱۰ روز بعد واکسن همچی به روال عادی برگشت

ما هم ۱۲ اسفند باید بریم برای واکسن و خیلی استرس دارم

ممنون از اشتراک تجربه تون، پسر من م۲۰ اسفند واکسن ۱۸ ماهگیشه. ان شاالله پسرتون برمیگرده به روال سابق

اصلاح میکنم پای چپ

سوال های مرتبط

مامان سهیل مامان سهیل ۲ سالگی
مامانای گل اومدم از تجربه ام درباره واکسن ۱۸ ماهگی بگم براتون
من ۱۷ اردیبهشت واکسن کوچولوم رو زدم
پیاده روی کرد از بهداشت تا خونه مسیرمون یکم طولانی بود ...
اومد خونه استا دادم بهش با پسر عموش و داداشش تا تونستن بازی کردن
یکم خوابید عصر باز بازی کرد شربت استا هم ۴ ساعتی بهش میدادم
از ساعت ۵.۶ عصر دردش شروع شد نق و نق و نق تا تبش هم اضاف شد شربت استا نمیخورد تب میکرد با شیاف کنترل کردم چون شربت تف میکرد بیرون تا صب گریه کرد و نق زد و تو بغل من تکون نمی‌خورد ناگفته نماند پاشویه هم کردم با گلاب هم تبش کنترل کردم باز جواب نداد با پیاز تا صب دیگه تبش اومد پایین کمپرس یخ یکم براش انجام دادم اما کمپرس گرم هر کاری کردم نزاشت درست انجام برا براش
در طول روز هم گرم بود تا شب هم بهش استا به زور دادم دیگه مشکلی نداشت
اما ...... تا یک هفته تمام اصلا لب به غذا نمیزد و شیر می‌خورد خداراشکر الا دیگه کم کم شروع کرده غذا میخوره اما اشتهاش اینجوری بخوام نیست هنوز