ازصبح تا الان انقدتحت فشارم دارم نابودمیشم بچم ازصبح تا الان یکسره داره تکون میخوره ای خدا شکرت آخه چی میشد این چن ماه مونده خودم روپای خودم بودم کارام رومیرسیدم به بچه هام می‌رسیدم بچه هام داغون شدن این چند وقتی خدایا کمکم کن بچم صحیح سالم به دنیا بیاد هیچی ازت نمی‌خوام انقد تحت فشارم نمی‌دونم چیکارکنم ازیه طرف بچه توشکمم ازیه طرف دوتا بچه هام ازیه طرف شوهربیچارم موندم این وسط دلم میخواد همه چی روبزارم وبرم 😢😢😢😢😢

عزیزم من دوتا بچه دارم شوهرمم شبا فقط میاد مث توام دقیقا شرایطم سخته خسته شدم ولی شوهرم همش بهم دلداری میده میگه من کاراتو میکنم جوش نزن بزار این سه ماهم بگذره شمام بسپار بخدا قران بخون چاره ای نیست بچه ها هم غرمیزنن ولی چکار کنیم باید تحمل کنیم

چرا انقدر به خودت عذاب وجدان و ناراحتی میدی؟ مگه فقط بچه های شمان؟ همسرتم همین قدر مسئوله. شما داری کار خیلی بزرگ و مهم انجام میدی، خیلی کار بزرگیه، قدر خودتو بدون، مردم حسرت یه دونشو دارن و بدنشون این قدرتو نداره و خدا بهشون این نعمتو نمیده. استرس به خودت نده، بچه های دیگتم ۶ ماه دیگه این روزا یادشون نیست، از اطرافیانتم اگه میتونن کمک بگیر چه اشکالی داره. قرار نیست این همه استرس به خودت بدی. برای بچتم خوب نیست. اروم و ریلکس باش

مشکلت چی هست بچه هات چند سالشونه

از یه طرف خرابکاری های مادرشوهرت یاد رفت بگی😆

همه این سختی ها یه روز با اومدن آنیا شیرین میشه. دختر صبوری هستی قوی بمون کم نیار

عزیزم تحمل کن میگذره انشالله به خوبی

تحمل میگذره همشون منم خیلی سخت کشیدم توبارداری و دارم میکشم ان شالا ب سلامتی همشون میگذره