عالی مهربون
مامان من همیشه فرق میزاره
من بین خواهر بردارم یکم ضعیف ترهم هم بچم مشکل داره هم از نظرمالی هم شوهرم نیس ولی اون همیشه کمکاشو برا بچه ها دیگش ک نیازی ندارن گذاشته همیشه ب اونا توجه کرده ب شدت دلم میشکنه
همین الانم حتی نشستم فرق گذاشتناشو مشاهده مبکنم
عالی بود عزیزم 👌👌👌👌
آخ که گل گفتی 😍
اصلا حرفتو قبول ندارم من دوست داشتنم قلبی بود محبتم قلبی بود جونم در میرفت واسشون ، خانواده من فقط یه دختر مطیع میخواستن که فقط بدو برای همه از هیچ احدی هیچ انتظاری نداشته باشه تو خونشون بود داماد و دخترش زور میگفتن همیشه من دختر بزرگه بودم کوچیکه رو شوهر دادن من خونه بودم آقا دامادشون تازه اومده بود مثل بقیه عروس دامادها تو دل هم بودن پچ پچ حرف میزدن میخندیدن ، من اون موقع نقاشی میکشیدم اومدم نشستم دیدم من چرا باید اونجا باشم وقتی این شکلی رفتم تو اتاق خودم بعدش خواهره یه جنگی راه ا کهنداخت تو باید تا لحظه ای که شوهر من بود تو هم باید وایمیستادی بابام اومد گفت پپ حسودی میکنی این ازدواج کرده کلی دری وری بارم کرد این اولین اختلاف اولین پروژه ب پوششود که به چشم دیدم هیچ وقت حمایت نشدم بعد اون دعوا های من با خواهرم زیاد تر شد بازم یکبار نشد از من حمایت بشه ، ازدواج کردم بماند بلاهایی که سرم اومد اتفاقهایی که داماد عوضیش داشت سرم در میآورد فهمیدن بچه دار شدم انگار دنیا غم بهشون دادن زایمان کردم بابام نبود رفت مسافرت واسه خواهرم یک ماه از خونه تکونی نخورد که گل دخترش و آقا دامادش بچه دار میخواد. بشه بچه اش به دنیا اومد دسته گل گنده گرفت رفت دیدنش بچه من که دنیا اومد نبود وقتی اومد اصلا سمت بچم نیومد چه برسه گل بگیره ، به همسرم تبریک نگفت اینا مشکل منه مشکل از ته دل دوست نداشتن منه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.