۵ پاسخ

اصولا پسرا اینطورین یه روز با پسرم رفته بودم پارک داشت با بچه ها بازی میکرد وسایلایه پارک یکی دوبار خورد به پاش در حین بازی با بچه ها هیچی نگفت بعد از اونور تا یه چیزی میخورد به دخترا سریع پاشونو میگرفتن میشستن گریه و زاری میکردن

پسرمنم

من پسرم حتی بچهای بزرگم میزنه اونا زدی این میخنده 🤣🤣🤣

چقدر حرص میخوری اون موقع

آخ گفتی پسر منم همین حوریه

سوال های مرتبط

مامان نارگیل🥥🥥🥥 مامان نارگیل🥥🥥🥥 ۳ سالگی
خواهش میکنم اگه کسی شرایطش مثل منه بیادبگه راهکاربدین جون خودتون من که دیگه نمیکشم حس میکنم بدترین وشلوقترین بچه ی دنیارودارم کلی بچه دیدم هییییچ بچه ای به اندازه بچه من پردردسرنیست دیگه مغزم نمیکشه، حاضرم ازدست این یچه خودکشی کنم منوبه این نقطه ازبدبختی کشونده هرروزمیگم کاش هیچوقت بچه دارنیمشدم کاش ازاول نازابودم ولی این بچه رودنیانمی آوردم فشارعصبی به همه جام زده توحال خودم نیستم نمی‌فهمم چی میگم چیکارمیکنم ازدست این بچه اکثرروزااگه هواخوب باشه میبرمش طبیعت شهربازی بخاطرویروس اینانمیبرم نمی‌فهمم مشکل چیه بچه اینجوریه هرشب ساعت ۲میخوابه امروزازساعت۷بیداره یک ریزفقطططط بهانه وگریه نه جاییش دردمیکنه نه گرسنه هست هیچیی هیچی گاه به گاه اینجوری میشه توخواب دادمیزنه جیق میکشه گریه میکنه این بچه ازاول پرزحمت بودبچه های بقیه دنیامی اومدن همش خواب بودن این ازاول ازاول قشنگ یادمه هر۲۰دیقه بیداربودگریه میکرد هرسال بدترازسال قبل میشه به جایی رسیدم میگم بمیرم گفتن این حرفاتوتاپیک وخوندنش آسونه فقط کسایی درک میکنن که بچشون اینجوری باشه خداشاهده میخوام ازدستش فرارکنم نیازدارم نباشم دیگه نمیکشم خوبه معنای واقعی خیلی عذابم میده وااقعازندگیم زهرشده بااین بچه نمک به زخمم نپاشیدمیترسم سرتون بیادچون من همیشه ازبچه شلوغ که مدام گریه میکردم بیزاربودم سرم اومد