تجربیات من برای از پوشک گرفتن👇
قسمت آخر
تجربه من اینه بچرو کلافه نکنید.خیلی جاها دیدم میگن هر یک ربع ببرید دسشویی.
رو بچه من این موضوع صدق نمی‌کرد چون پسر من کلا از دسشویی خوشش نمیاد و هر بار با گریه میومد تقریبا از روز دوم هر چهل پنج یا یک ساعت بردمش دسشویی که قضیه خیلی بهتر شد.
خیلی تو تاپیک ها دیدم که مثلا دیروز شروع کردم پوشک رو دیدم آمادگی نداره دوباره بستمش
من باید بگم بنظرم یک روز واسه قضاوت خیلی زوده.این بچه تازه داره یاد میگیره و باید مدارا کرد باهاش.

خب دیگه دهنم کف کرد😂
خیلی دوست داشتم تجربیاتم رو بگم تا شما اشتباهات من رو رو کوچولوهاتون پیاده نکنید.سوالی اگه داشتید بپرسید. اگرم نداشتید انشالله این پروسرو به بهترین شکل رد کنی
واسه این تاپیک ها تقریبا یک ساعتو نیم وقت گذاشتم اگه برات مفید بود واسه سلامتی امام زمان و شادی روح همه رفتگان یه صلوات مارو مهمون کن😘
مامان گل خسته نباشی🥰

۲ پاسخ

الهم صل الا محمد وآل محمد و عجل فرجهم🙏🏻❤️

من از پوشک گرفتش ولی شبا پوشکه برای شب نمیدونم چیکار کنم
از تو خاب بلندش کنم جیش نمیکنه
چون از خابم ک بیدار میشه یکم مقاومت میکنه برای دسشویی رفتم با کلم میبرمش

سوال های مرتبط

مامان حسین آقا مامان حسین آقا ۲ سالگی
تجربیات من برای از پوشک گرفتن👇
( قسمت اول)
سلام مامانا . من تقریبا یک ماهو نیمه به پسرم پوشک نمیبندم و چون خودم خیلی اهل خوندن نظراتم گفتم *تجربیاتم*رو بنویسم شاید به کار کسی اومد.
اول از همه زمان از پوشک گرفتن:
قطعا شما هم دیدید که الان تو اینستا و گهواره و گلا همه جا همش حرف از اینه که عجله نکنید، و ۳ سال مناسبه و بزارید خود بچه بگه و اینا
اولا اینکه بنظرم یه بچه ای که بالای دو سالو سه چهار ماهشه دیگه بزرگ شده و میتونه این مسئله رو کم کم یاد بگیره. به فرایند از پوشک گرفتن potty training میگن که معادل فارسیش یعنی آموزش مسئله دسشویی رفتن.
خب پس اینکه شما بدون آموزش فقططط منتظر باشی بچه خودش بیاد بگه جیش دارم بنظرم کمی غیر منطقیه.
به هر حال در نظر داشته باشید هرچه زمان پوشک کردن بچه ها طولانی تر بشه یعنی خرید بیشتر پوشک برای یک بچه و افزایش سود شرکت‌هایی که تولید پوشک دارند. پس از نظر شخصی من بعید نیست که این همه تاکید واسه از پوشک گرفتن بالای سه سال بی ربط به مافیای پوشک باشه...
برعکس کل گهواره که از حرف اطرافیان که چرا بچرو هنوز پوشک میکنی مینالن،جز مادر و مادر شوهرم بقیه خانواده میگفتن چرا بچرو داری از پوشک میگیری! میخوام بگم همهمه از این مسائل دارن هرکسی یه طور.
در ضمن هر پوشک آلوده کلی آلودگی محیط زیستی به همراه داره و به این راحتی تجزیه نمیشه. زمین مال ما نیست و وظیفمونه تا حد امکان با زمین بیچاره که داره تو پلاستیک و زباله فرو میره کوتاه بیایم
مامان حسین آقا مامان حسین آقا ۲ سالگی
تجربیات من برای از پوشک گرفتن👇
قسمت چهارم
مورد بعدی همسرم بود که وقتی بچه کثیف می‌کرد خودشو خیلی ناراحت میشد و گاها دعوا می‌کرد و هرچی میگفتم نکن گوشش بدهکار نبود.
تا اینکه با مشاور صحبت کردم و گفت این بنده خدا ساعت کاریش خب طولانیه از ۶ صب تا ۶ عصر دیگه اعصابی نمیمونه واسش. باهاش صحبت کن وقتایی که کثیف شد اصلا وارد عمل نشه و با بچه برخورد نکنه فقط خودت برخورد کن و فقط موقع تشویق ها پدر دخالت کنه.
بهش گفتم من چی؟
من خسته میشم و فلان
گفت هر وقت خسته شدی پوشک آموزشی
باید بگم از وقتی این کارو کردیم رابطه پسرم و باباش خیلی بهتر شده چون بچه که نمی‌فهمه فقط دوست نداره دعوا بشه و اینا
مورد بعدی روز اوله
روز اول سخت ترین روز بود.بیچاره شدم قشنگ😂🤒 چون من قبلش هیچ وقت پسرم رو باز نمیذاشتم و دائم پوشک بود.با اینکه تو دستشویی جیش می‌کرد خیلی خطا داشت و گاها هر یک ربع یا نیم ساعت خیس می‌کرد.
یادمه به شوهرم گفتم فقط دو روز صبر میکنم اینجوری بمونه مجدد پوشک میکنم.
تقریبا فردا یا پس فرداش ورق برگشت و شرایط خیلللی بهتر شد
مامان آواز مامان آواز ۲ سالگی
تاپیک سوم: راه‌حل
کودک در 2 سالگی از لحاظ روحی نیاز داره روزی نیم ساعت با مادر بازی کنه، ولی نیم ساعت باکیفیت. یعنی تمام مدت فقط با کودک بازی کنی و حتی یه لباس تا نکنی (چون لباس تا کردن جزء کارهای خودت محسوب میشه نه بازی با کودک!). میتونی به شیوه میررینگ بازی کنی. یعنی از جملاتی که بچه میگه، یک جمله رو انتخاب و اونو تکرار کنی. مثلا بچه میگه: بیا با لگو قرمز خونه بسازیم. شما بگی: آخجون! میخوایم با لگو قرمز خونه بسازیم. اینجوری بچه میفهمه که همه حواس شما پیش اونه.
در رابطه با من، چون طلاق گرفتم و آواز نمیتونه هر روز پدرش رو ببینه، روانشناس گفت روزی یک ساعت بازی باکیفیت براش کافیه. حالا من چکار کردم؟
به ازای هر 1.5 یا 2 ساعتی که با آواز بازی میکردم، یه ربع میرفتم سراغ یه کار دیگه. مثلا از 5 بازی شروع میشد، من از ساعت 6:15 بهش میگفتم که دو تا دیگه بازی کنیم، بعد من میخوام ظرفها رو بشورم. این جمله رو چند بار تکرار میکردم، و ساعت 6:30 میرفتم سراغ ظرفها. بعد شستن ظرفها، دوباره برمیگشتم سراغ بازی با آواز.
آواز چکار می‌کرد ؟ جیغ میزد و گریه می‌کرد که بیا بازی کنیم. دفعه اول حدود 20 دقیقه گریه کرد.
حدود یک هفته ده روزی اوضاع همین بود. به مرور میزان کارها روبیشتر کردم. یعنی اگر روز اول یه ربع پیشش نبودم، به مرور این زمان شد نیم ساعت و به یک ساعت رسید.
اون یک هفته اول دهنم سرویس شد! به معنای واقعی کلمه نسبت به صدای آواز حساس شده بودم. انقدر گریه شنیده بودم که دوست داشتم سکته کنم، چند روز برم بیمارستان فقط برای اینکه دیگه صدای گریه نشنوم!!!

ادامه در کامنت
مامان آواز مامان آواز ۲ سالگی
تاپیک دوم: صحبت‌های روانشناس
روانشناس گفت: از دو سالگی به بعد بحث فرزندپروری خیلی جدی‌تر میشه. اینکه من مدام در حال بازی با آواز باشم، اصلا درست نیست؛ چون دارم اونو یه بچه وابسته بار میارم. بچه‌ای که بدون حضور مادر حتی نمی‌تونه بازی کنه، در حالی که یک کودک دو ساله "باید" بازی کردن به تنهایی رو بلد باشه. بهم گفت اگر از الان این وابستگی رو کنترل نکنم، آواز همینجور عادت میکنه و روز به روز وابسته‌تر میشه. که خب این مساله در دوران تحصیل واقعا دردسرساز میشه و اصلا به نفع بچه نیست.
در کنار موضوع وابستگی و عدم استقلال بچه، که خب مسائل بسیار مهمی هستند، این نکته هم هست که تا کی میخوام فقط یک مادر باشم و مدام در حال رفع نیازهای بچه؟ من به عنوان یک انسان حق زندگی دارم، و باید یه تایمی رو برای خودم داشته باشم.
حرف‌های روانشناس برای من یک تلنگر بود. چون هیچوقت فکر نمی‌کردم وقت‌گذرونی و بازی بیش از حد با آواز، ایرادی داشته باشه. به نظر من ایرادش فقط این بود که وقتی برای خودم نداشتم و خب قبول کرده بودم که باید با این مساله کنار بیام. ولی هیچوقت فکر نمی‌کردم این کار به ضرر بچه‌ام باشه. تازه کلی به خودم افتخار می‌کردم که مادر خوبی هستم و همه وقتم رو دارم میذارم برای بازی با بچه‌ام !!!

خب حالا چکار کنیم؟ تاپیک بعد میگم.