۶ پاسخ

خب دلش برای نوه اش تنگ شده و‌گناه داره
بچه رو ببر پیشش

حالا نباید اون حرفا رو به تو میزد

راس میگی آدم عجیبیه😂من بااینکه پدرشوهرم آدم نرمالیه و خیلی احتراممو داره بااینحال اصلا دلم‌نمیخواد باهاش صمیمی بشم. حتی همیشه جلوش بلوز بلند و شال میپوشم. باهاش رسمی صحبت و رفتار کن همیشه

کلا از قضیه صمیمیت با خانواده همسر که چوبشو خوردم و گذاشتم کنار الان شده فقط احترام متقابل بدون هیچ وظیفه ای ،اما درمورد ارتباطشون با پسرم ،بچه من مادرشوهرمو خیلی دوست داره چون تنهاست زیاد میره طبقه بالا ،اما خیلی وقتا هم رفتارش بد میشه با مادرهمسرم و من واقعا نقشی ندارم چون اصلا دلم نمیخواد ذهن یه بچه سه ساله رو سمی کنم با بد گویی از کسی از الان ،مثلا شده مادر شوهرم بیاد خونه پسرم بگه برای چی اومدی برو بیرون ،۵دقیقه بعدش کلا میچسبه بهش واونا هم عادت کردن به این مدلش

پسر من دیشب پدر و مادر شوهرم اومدن خونمون یهو زد زیر گریه ک چرا شما اومدین دوست داشتم عمه بیاد اینجا وااای من جا خوردم مادر شوهرم صبح گزارش داده ب خواهر شوهرم زنگ زده از پسرم گلایه میکنه یک ساعت بچمو ب گریه انداخت شوهرم عصبانی شده میگه انگار ن انگار بچه سه سالس عین یه جوون ۲۰ ساله ازش گلایه میکنن.اعصابم خورده از صبح😔

خوبه بازم وجود داره به نوه اش محبت کنه پدر شوهر من که دریغ از ی بوس بیرون رفتن پیشکش کاش مال منم میخواست ببینش میخواست ببرش بیرون یا حداقل ی زنگ به نوه اش میزد

بچه ها یه وقتا یه چیزایی میگن آدم می مونه چی بگه

سوال های مرتبط