۸ پاسخ

اگه اون موقع وقت شیر موز خوردنش نبوده با خوش رویی برو سراغش ازش نگیر بگو نوش جونت مامان جون ولی من اگه گفتم نخور به خاطر این بود که غذا بخوری یا هر چیز دیگه خودتون میدونید وگرنه خیلی خوشحال میشم خودت انقدر توانایی داری میزی چیزی برمیداری میخوری

برای بچه سه ساله سخت گیری در حد خودش بکن یا حواسشو پرت کن
وقتی میگی نکن اونم میره یواشکی انجام میده

خب برداره چه اشکالی داره عزیزم هر چی دوس داره بزار بخوره

بخاطر چیزای کوچیک جلوشو نگیر که بعدا چیزای دیگه هم بهت نمیگه

وقتی خیلی حساس بشی یواشکی و مخفی کاری میکنه ولی اگ باهاش مثل ی رفیق باشی خیلی بهتره

چرا اجازه ندادی؟🙄🙄

اگر همیشه محدود کنی مخفی کار میشه

خوب شیرموز که بد نیست، بزار بخوره. که نخواد پنهان کاری کنه.

سوال های مرتبط

مامان آرتا مامان آرتا ۳ سالگی
مامان asemon مامان asemon ۴ سالگی
سلام. شب قشنگتون بخیر.
شما هم وقتی به خاطراتتون فکر میکنین، یه نکات ریزی ازشون پیدا میکنین که اون موقع اصلا به نظرتون نیومده بود؟
داشتم به شب زایمانم فکر میکردم. من ساعت ده شب اورژانسی سز شدم، و تو اتاق تنها بودم. فردا صبحش یه خانمی اومد که بره برای سزارین. اولش که بنده خدا داشت سکته میکرد و کلی برای سوند اه و ناله کرد. بعد از اینکه از اتاق عمل اوردنش هم همینطور. بیچاره گویا درد داشت. قسمت عجیبش اونجا بود که در اوج کرونا، در حالی که پدر همسر من رو حتی توی بیمارستان!!! راه نداده بودن به خاطر تدابیر بهداشتی، کل خانواده‌ی این خانم تو اتاق بودن. مادرش، دخترش، خواهرش، و حتی همسرش🤦🏻‍♀️ هی هم میومدن میرفتن. داشتم فکر میکردم چطور واقعا؟ بعد من وقتی از اتاق عمل اوردنم همسرم رفت پایین که بابام بیاد دو دقیقه ببینتم. رمز میزنن بقیه ایا؟ و اینکه یه زن زائو‌ی دیگه تو اتاقه که باید به بچه شیر بده خیلی موضوع مهمی نبود ایا؟ که همسرش هی میومد و می‌رفت ؟ البته ذوقشون رو درک میکردم واقعا. یه دختر ۱۶ ساله داشت و این گل پسر براشون خیلی جذاب بود. جذاب تر اینکه در حالی که من داشتم سوپ بی مزه‌ی بیمارستان رو به زور میخوردم اون خانم داشت شیرینی خامه‌ای میخورد😂😂 همینطوری هم اه و ناله میکرد برگ های من خزان میشد😂😂

پ.ن:پسر اون خانم ۳۷۰۰ بود بعد دختر من ۲۸۰۰. کنار هم که دراز کشیده بودن انگار اون بابای این یکی بود😂 هنوز که هنوزه من به خاطر این تفاوت دارم به مامانم اینا جواب پس میدم😂😂
پ.ن۲:دعا کنین این یکی یکم تپل تر باشه. یکممم👌🏻👌🏻 که مادر جانم دست از سر کچل ما برداره.
پ.ن۳:دخترک، پیچیده در پتو، هنگام ترخیص.😁