۹ پاسخ

من بدبخت چی بگم ک قرار بود امروز پنجشنبه سزارین بشم اونقد ریه ام عفونت کرده و سرفه میکنم کنسل شد
دارم از انواع درد جون میدم
یکشنبه سزارین میشم با این وضع سرفه کل بخیه ها باز میشن

وایی زنداییم اینجوریش ۳روزشکمش بازموندبعددوباره بردنش اتاق عمل بخیش کردن اونم وقت کرونابودوکسی همراه داشت خودش بلندمیشدبچشوشیرمیداد🥺

وای خدا لعنتشون کنه اخه ینی چی

دکترت کیه خداکمکت کنه

کاش از همون اول میومدی آبادان بخدا دلم برات کبابه😭😭😭

یا خدااا یا ابالفضل العباس
چه ترسناک خدا کمکت کنه
من جند روز بخیه هام درد میگنه میسوزه امروز دکتر بودم گفت عفونت کرده واژن برا همین بخیه هاتم درده

وای کی عملت کرد؟؟؟

ینی بخیه نزدن چ ترسناک خداکمکت کنه

دکترت کیه

سوال های مرتبط

مامان امیر حسین مامان امیر حسین روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان ۶
بلندشدم دیدم لباسم خیسه گفتم این از کجاس آخه رفتم باز دوش گرفتم خودمو خشک کردم دیدم باز دارم خیس خیس میشم دیدم از بخیه هامه ساعت ۴ صبح بود شوهرم گفت بلندشو بریم ببینیم چرا اینجوریه اینبار بریم یه بیمارستان دور تر ولی بهتر رفتم اونجا بلوک زایمان تا دید منو شکمو دست زد گفت این عفونت کرده شدید باید شکمت باز بشه هر چی زود تر من اینو که گفت شروع کردم گریه و تو سر خودم زدن بدنم ضعف رفته بود و اصلا آمادگی بیمارستان و اینکه شکممو باز پاره کنن نداشتم یچم زیر دستگاه بیقرار من اینجا مادرم بالا سرش بود پرستاره گفت کی عملت کرد گفتم یه دکتری به این اسم گفت اتفاقا ساعت ۸!شیفتش هست میات اینجا ولی من فقط گریه میکردم اومدم فرار کنم گفت اگه بری مساوی با مرگ هست از بس زدم تو سر خودم گریه کردم همه دلشون واسم سوخت رفتم بیرون به شوهرم گفتم بیا تروخدا بریم من نمیتونم عمل بشم باز می‌گفت نه عفونت میزنه جاهایی دیگه من از حرص فقط میزدمش و فوشش میدادم ..‌خلاصه موندم تا دکتر احمق اومد بدون بیحسی بخیه هارو کشید و گفت تحمل کن عفونت خارج کنم من از درد نفرین خودم میکردم که فقط بمیرم خلاصه گفت برو بخش بستری... منو بردن بخش همراه کسیو نداشتم شوهرم رفت خواهر شوهرم آورد منتظر بودم قرار بود بیان هی شکممو بشورن یهو گفتن بیا امضا کن اتاق عمل دکتر گفته هی اینجا تمیزش کنیم از درد میمیری....