❓کودکت توی فروشگاه زیاد گریه می‌کنه؟

🔹گریه کردن کودک در فروشگاه معمولاً واکنشی به ناامیدی و عدم دریافت چیزی است که می‌خواهد. این رفتار در کودکان خردسال طبیعی است، چون هنوز مهارت‌های تنظیم احساسات و پذیرش محدودیت‌ها را یاد نگرفته‌اند.

برای مدیریت این موقعیت👇🏻

🔺آماده‌سازی قبل از خرید:
قبل از ورود به فروشگاه، قوانین را به کودک توضیح دهید. مثلاً بگویید: "امروز فقط برای خرید خوراکی‌های ضروری آمده‌ایم."

🔺حواس‌پرتی:
در طول خرید، کودک را سرگرم کنید؛ می‌توانید از او بخواهید در پیدا کردن اقلام کمک کند.

🔺ثبات در رفتار:
اگر تصمیم گرفتید چیزی نخرید، پای حرفتان بایستید. کودک باید یاد بگیرد که گریه کردن تأثیری در تصمیم شما ندارد.

🔺از ارائه توضیحات بیشتر و قانع کردن کودک بپرهیزید:
وقتی کودک هیجانی شده است سعی در قانع کردن او پافشاری و رفتارهای مقاومتی کودک را افزایش می دهد چرا که وقتی به کودک توضیح بیشتر می دهید به نوعی به رفتارهای پرخاشگرانه او توجه مثبت نشان داده اید که باعث می شود کودک فکر کند با اصرار بیشتر به نتیجه برسد. بنابراین فقط به او بگویید نمی تونیم اینو بخریم.

🔺آرامش خود را حفظ کنید و به کودک توضیح دهید:
"می‌دانم ناراحتی، اما الان نمی‌توانیم این را بخریم."

🔺تشویق رفتار خوب:
اگر کودک در خرید بعدی همکاری کرد، او را تشویق کنید و قدردانی نشان دهید.

با این روش‌ها، به مرور کودک می‌آموزد که چگونه احساساتش را بهتر مدیریت کند و رفتار مناسب‌تری در این موقعیت‌ها نشان دهد.

۰ پاسخ

سوال های مرتبط

مامان شکوفه های سیب🌸 مامان شکوفه های سیب🌸 ۴ سالگی
هر کودکی این نیاز مشروع را دارد که مادرش به او توجه کند، درکش کند و جدی‌اش بگیرد و به او احترام بگذارد. کودک در هفته‌ها و ماه‌های آغازین زندگی‌اش نیاز دارد همیشه مادرش را در دسترس داشته باشد و از بودن در کنار او لذت ببرد و بازتاب خود را در آینه وجود مادر حس کند.

این امر به زیبایی در یکی از توصیف‌های دونالد وینیکات نشان داده شده است: مادر به نوزادی که در آغوشش است خیره شده و نوزاد هم به صورت مادر زل زده و بازتاب خود را در آن می‌بیند این امر به شرطی به صورت واقعی امکان‌پذیر می‌شود که مادر واقعا به این موجود درمانده و کوچک و منحصر به فرد نگاه کند و آرزوها و نقشه‌های خود را برای نوزاد در سر نداشته باشد.

در غیر این صورت، کودک خود را در صورت مادر نخواهد یافت، بلکه فقط آرزوهای مادر را خواهد دید. به عبارت بهتر، این کودک آینه‌ای نخواهد داشت تا بازتاب خود را در وجود آن ببیند و تمام عمر خود را در تلاش بیهوده برای یافتن چنین آینه‌ای سپری خواهد کرد.

آلیس میلر، از کتاب دلهره‌های کودکی، ترجمه امید سهرابی‌نیک
مامان زندگیم ایلیا❤ مامان زندگیم ایلیا❤ ۴ سالگی
جملاتی که والدین به کار می‌برند و می‌تواند در کودکان حس شرم و گناه ناسالم ایجاد کند، معمولاً باعث می‌شود کودک به جای احساس مسئولیت، خودش را ذاتاً “بد” یا “ناکافی” ببیند. اینجا چند نمونه از این جملات آورده شده:

جملات مقصرکننده (ایجاد گناه):
1. “ببین چقدر منو ناراحت کردی!”
کودک فکر می‌کند مسئول تمام احساسات والدین است.

2. “اگه نبودم، نمی‌دونم چطور می‌خواستید زندگی کنید!”
این جمله باعث احساس بدهکاری عاطفی می‌شود.

3. “به خاطر تو این‌قدر زحمت کشیدم، ولی تو هیچ‌وقت قدر نمی‌دونی!”
کودک احساس می‌کند کافی نیست، حتی اگر تلاش کند.

4. “تو همیشه مشکل درست می‌کنی!”
کودک باور می‌کند که ذاتاً اشتباه‌کار است.

جملات شرم‌آور (ایجاد شرم):

1. “آبرومونو بردی!”
کودک حس می‌کند ارزش او وابسته به نظر دیگران است.

2. “چرا مثل بقیه بچه‌ها نیستی؟”
این جمله مستقیماً اعتماد به نفس کودک را هدف می‌گیرد.

3. “دیگه ازت ناامید شدم!”
باعث می‌شود کودک فکر کند هیچ راهی برای جبران ندارد.

4. “از دست تو خسته شدم!”
این جمله به کودک القا می‌کند که وجودش بار اضافی است.

جملات تحقیرآمیز:

1. “مگه عقل نداری؟”
این جمله حس شرم عمیق و شک به توانایی‌های خود ایجاد می‌کند.

2. “تو به هیچ دردی نمی‌خوری!”
این جمله حس بی‌ارزشی را در کودک نهادینه می‌کند.

3. “بچه‌های مردم رو ببین، بعد خودتو ببین!”
مقایسه باعث کاهش عزت‌نفس و احساس ناکافی بودن می‌شود.

اثرات این جملات:

• کودک به جای یادگیری مسئولیت‌پذیری سالم، حس می‌کند که ذاتاً “بد” یا “ناقص” است.
• این احساس می‌تواند در بزرگسالی به مشکلاتی مثل خودشیفتگی دفاعی، اعتمادبه‌نفس پایین، یا حتی اضطراب و افسردگی منجر شود.