۱۲ پاسخ

چقدر حال منو توصیف کردی💔

وااای دوست عزیز دقیقا گل گفتی حالتو قشنگ درک میکنم خیلی روزای سختیه من خیلی کم آوردم به قول شما آرایشگاه هم نمیتونیم بریم چون راهم ازخانواده دوره و ترافیکه کوفتی تهران و هرچیم بگی میگن همه بچه ها همینن بچس😔

حال این روزای من😥

وای خیلی سخته حال وروزمون منم وقتی کم میارم داد میزنم سر بچم بعدش پشیمون میشم میدونم کوچیکه درکی از دنیای ما هنوز نداره

چقد قشنگ حرفای دل منو زدی😔😔

چقدر منم

من همه اینها که گفتی فقط با دوتا بچه 😭😭نازه دو طبقه رو هم بمب انداختن

تصویر

افسردگی بعد از زایمان...

همه مثل همیم

یه امروز با ماشین بردمش تا پاساژ به غلط کردن افتادم بردمش بیرون از بس میدوعه یا تو کالسکه نمیشینه یااینکه به همه چی کار داره😭

عزیزم بیا بغلم . کجای تهرانی ؟

🙂🙂🙂🙂

سوال های مرتبط

مامان آریا مامان آریا ۲ سالگی
سلام به همه مامان ها
میخوام از یکی از تجربه های خودم براتون بگم شاید شما هم در موقعیت مشابهی قرار بگیرین....
زمانی که آریا تازه به دنیا اومده بود من از مادرهامون برای حمام کردن آریا تا ۳ ماهگیش کمک گرفتم. همون اول متوجه شدم که مادر خودم با آرامش و ملاحظه بیشتری این کار انجام میده ولی مادرهمسرم اینطوری نبود و من صلاح دونستم که مادر خودم فقط بگم بیاد ولی بعد یه مدت همسرم گفت که شاید مامانم ناراحت بشه و هرچند وقتی بگد برای حمام کردم اریا بیاد....
من با این که میدونستم اسن کار اشتباه ولی بخاطر رضایت همسر و مادرهمسرم این کار کردم ... و چشمتون روز بد نبینه آریا به شدددت گریه کرد و من هرچی به همسرم گفتم گفت تو خیلی حساسی و مادر من همه بچه های فامیل برده هیچ کس اینجوری نشده....
منم دفعه بعد باز گفتم بیاد و بازم آریا گریه کرد و از اون به بعد دیگه از حمام ترسیده شد.
با این که آب بازی خیلی دوست داره و من همه کاری نیکنم که داخل حمام بهش خوش بگذره و بازی کنه ولی بازم میترسه و کلی جیغ میکشه ....
اینو گفتم که بگم به عنوان یه مادر به شددددت به خودتون و احساستون اعتماد کنید اگر کاری رو میدونید که به صلاح فرزندتون نیست بخاطر رضایت دیگران اون کار انجام ندین...
چون اگر فرزند شما آسیبی ببینه این شما هستین که باید تاوانش بدین نه کسایی که با ندونم کاریشون باعثش شدن!!!
مامان ادیب کوچولو مامان ادیب کوچولو ۲ سالگی
فقط اومدم بگم
ما مادرها باید آگاه باشیم
یعنی یک مادر آگاه خیلی بهتر از یک مادر نگران هست!
اومدم بگم ما به عنوان مادر باید خیلی از بیماری ها رو بشناسیم
و در موردشون بدونیم
تا اگر خدای نکرده نشانه ای توی فرزندمون دیدیم
به پزشک مراجعه کنیم.
منتظر نباشیم که بزرگ میشه خودش خوب میشه که این بزرگترین اشتباست!
پس لطفا به پزشک مراجعه کنیم🙏🏻🌱
یه بخشی از حرفم رو به نوع دیگری باید تکرار کنم که سوءبرداشت نشه!
ما به عنوان مادر، باید انواع بیماری های جسم و روح و روان رو تا حدودی بشناسیم و نشانه هاش رو بدونیم و برای فرزند خودمون بکار بگیریم یعنی شش دانگ حواسمون به فرزند خودمون باشه نه اینکه اگر یه بچه دیگه دیدیم بهش برچسب بزنیم!!!
چون ما قرار نیست پزشک باشیم، فقط قراره یه مادره آگاه باشیم☝🏻.

موجودات خیالی که بعضی بچه ها دارن و باهاش حرف میزنن به مدت طولانی!
جیغ کشیدن های پیاپی و ممتد!
لجبازی بیش از اندازه و مخالفت با والدین!
عدم ارتباط چشمی!
عدم واکنش به اسم خودش!
و خیلی نشانه های دیگه
که باید جدی بگیریم
و این رو هم بدونیم که مجموع چندین نشانه میتونه منجر به این بشه که مراجعه کنیم به پزشک.
زمانی که حس میکنین چیزی هست که عادی نیست.!!!..
فقط اومدم بگم ، درد رو وقتی زود بفهمیم درمانش راحت تره تا زمانی که خدای نکرده دیر شود!
امشب از همه تون التماس دعا دارم مخصوص🤲🏻✨
میدونم نه شبِ قدره نه شبِ آرزوها
یکی از شب های معمولی خداست که یه بنده محتاجه به دعاست🙏🏻✨
ممنون که خوندین دوستانِ نازنینم🙏🏻🌱
مامان آرین و عرشیا مامان آرین و عرشیا ۲ سالگی
سلام از طرف یه مادری که تو تاریکی شب و تو خلوت خونه داره شام میخوره و به هفته ای که بهش گذشت فکر میکنه...به هفته ای که پسر کوچولوش بهونه گیر شده بود و هرچی میخواست فقط گریه میکرد..به هفته ای که شوهرش انقد از کار خسته بود که همش بی حوصله بود وقتی میومد خونه...به شبایی که نفسم کم میومد انگار یه چیزی رو سینه م خوابیده بود....به وقتی که دست یکی رو روی پیشونیم حس کردم و فکر کردم شوهرمه اما یهو یادم اومد سرکاره و من تنهام..به اینکه چقدر دوست داشتم برم دو روز خونه مامانم و نشد....حالا من وقتی شوهرمو پسرم خوابن دلم گرفته از اینکه چرا در مقابل گریه های پسرم و بهونه گیریاش صبور نبودم....منی که پسرمو شوهرمو واطرافیانمو خیلی دوست دارم و جونم براشون می‌ره اما یه وقت ناخواسته دلشون رو میشکونم....خدایا منو ببخش بخاطر اون وقتا که دلشون رو شکوندم..دلم میخواد صبح که بیدار شدم خدا بهم یه صبر بده تا دیگه بچه مو دعوانکنم یا عصبی نشم ازش....پسر قشنگم منو بخاطر وقتایی که عصبی میشم ببخش...بخدا من خیلی دوست دارم