از همون روزی که ازبیمارستان مرخصشدمتنها بودم
من از ۱۷ روزگی مامانم اینا برگشتن شهرستان خونه خودشون. اولش خیییلی میترسیدم هرشب سر یه ساعت مشخص پنیک میشدم ولی خیلی زود هم عادت کردم هم استرسم کم شد کم کم از تنهایی یا بچه لذت بردم الانم که عالیم خداروشکر😍😍😍
من از ۸روزگی😐
من بچه اولم هیحده سالم بود تو شهر غریب مادر شوهرم میگفت نمیخواد بچه رو حموم کنی مگه چی داره میگفت ماهی یه بار بسته یادمه یه روز خونه نبود یه تشکچه پلاستیکی داشتم گذاشتم تو حموم داخل تشت آب گرم سرد کردم راحت حمومش دادم وقتی فهمید تنهایی حموم دادم اینجوری داغ شد و الان هفده سال گذشته انشالله هیچی نیست از پسش بر میای
روز ده
تو بیمارستان مسئولیت هام شروع شد...
من از سی روزگی
من ۲۰ روز مامانم پیشم بود بعدش سرماخورد مجبور شد بره اولش یکم سخته ولی زود دستت میاد
من از روز نهم تنها شدم
ده روز
من از رو دهم تنها شدم
بچه اولم ۲۲ سالم بود،۱۵ روز بعد زایمان از مشهد اومدم تهران خونه خودم شهر غریب
اذیت شدم ولی از پسش بر اومدم
واییییی،من دوماه خونه مامانم بودم،دورش بگردم
من و همسرم تا ۴۰ روز خونه مامانمم بودیم دیگه به زور گذاشتن بیایم خونه خودمون سخته ولی کم کم قلقش دستت میاد …
آره بابا من روز دهم برگشتم خونمون که یه شهر دیگس
کم کم کار دستت میاد
یکمی سردرگمی اوایل اما درست میشه روال زندگی درست میشه
روز نهم 🫤🫤🫤
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.