۷ پاسخ

اگر دوست خوبی دارین ک اعتماد دارین بهش حتما ازش کمک بگیرین

واقعا تنهایی خیلی سخته من شوهرم نباشه کارام میمونه همش و افسردگی میگیرم

منم تنهام ازخانوادم دورم یه روزایی واقعاکم میارم یواشکی گریه میکنم اماخب مجبورم ک سرپاباشم بخاطرپسرم وهمسرم..شوهرم خیلی کمک دستمه اگ نباشه ک دیوونه میشم نگهش میداره ب کارام میرسم..من بعددوهفته تنهاشدم طوری شدکه مجبورشدم بچم ۲۰روزه بودخودم ببرمش حمام باهمسرم..اولاش سخت بوددست وپاموگم میکردم نمیدونستم چیکارکنم انگارسردرگم بودم ولی خب خداخودش کمک میکنه منم هیچوق ازبنده اش کمک نخاستم بااینکه مادرشوهرم وخالم وفامیلامون هستن توشهرمون اماهرکی جزخانوادت بیان کمکت یه روزی منت میکنن ک بچه فلانی رومابزرگ کردیم

منکه بادوتابچه هلاکم کمکی هم ندارم شوهرم تایازده شب سرکاربعدم ک میادمیخابه مادرمم خونش ازمن دوره وهواسرده نمیتونم برم پیشش

منم تنها حتی اولین حمام مادرم فقط یدونه آورده اونم منم میگفت میترسم خودم بردمش واکسنش خودم بودم زردیش خودم بودم مادرم تا ده روز بود الانم خودمم و خودم خدا خیر بده ب همسرم ساعتای ۹ تا ده و ۱۱ دستشه ولی خوب منم استراحت نمیکنم که بدو بدو ظرف میشورم شام میپزم ....

منم مثل شمام
هیچ اثری از هیچ کمکی

عزیزم تو تنها نیستی منم شهر غریبم تازه میون ادم شوهرای پر توقع. خدا کمک میکنه سعی کن با شوهرت هماهنگ باشید تو بچه داری خونه داری هم سخت نگیر بچه الان اولویته

سوال های مرتبط