امروز پسرمو بردم بیرون خواستم لباس عیدش رو بگیرم بعد مرده گفت اینجا بپوشانید تعویض و اینا نداریم ینی ما یک ساعت داخل مغازه بودیم پسرم بپوشه لباساسو اصلا اجازه نمی‌داد بپوشونم میگفت ولم کن برم بیرون گریه و فلان دیگ لباساشو درآورده بودم پوشوندم با هزار بدبختی برد بیرون شوهرم و یه سایز برداشتم بماند ک الان پوشوندم دیدم کوچیکه و باید برم یه مدل دیگ انتخاب کنم ولی سوالم اینه بچه های شمام اینقدر شیطونن و ب حرف گوش نمیدن
میگم نکنه خدایی نکرده بیش فعال باشه اصلا بیرون از خونه ک میریم میشه یه بچه دیگ

خیل سال پیش وقتی دخترام کوچیک بودن رفتیم میناب از مغازه ای ک همیشه خرید میکردیم خرید کنیم من وجاریم بودیم گفتم درلباس شبیه هم سایز های مختلف بیار آقاهه گفت تا چ قیمت میخواین ما گفتیم تا فلان قیمت همون لحظه ی خانم اومده فروشنده رفت اونو تحویل گرفت چون می‌شناخت ک پولدارتره خلاصه گفتیم لباس بیار برا دخترا برگشت گفت ندارم خانم با لحن بدی گفت درصورتی ک داشت خلاصه ما رفتیم جای دیگه خرید کردیم وقتی شوهرم کارش تموم شد اومد جریانو تعریف کردیم به ما گفت برید سوارماشین بشید کار دارم رفته به فروشنده گفته بود به چ حقی با خانم من اینجور برخورد کردی آخه من ن اهل اذیت کردن بودم ن چیزی وقتی فهمیدم خیلی خوشحال شدم ک ازم دفاع کرده

۵۰ بار فقط پله برقی رو بالا پایین میکنه عروسک دنپایی میخواد یعنی نمیزاره لباس تنش کنم از خونه لباس میبرم اندازه اون میخرم میزنه گاز میگیره دختر ولی خیلی شر

من دیشب رفتم مغازه دوستم با دخترم. از لحظه‌ای که رفتیم تو گریه کرد مجبور شدم بدم به باباش بشینن تو ماشین. حالا واسه خودم میخواستم خرید کنم و کاری باهاش نداشتم. فک کنم فک میکرده دکتره میخواد آمپول بزنه. اخه اخیرا مریض بود آمپول زد. ولی فروشگاه و هایپر بزرگ که میریم کیف میکنه اصا اذیت نمیکنه

آره پسر منم همین شکلیه

پسر من بدددددتررر توو خونه پدرم دراورده چه برسه بیرون

دقیقا منم دیشب رفتم کفش بخرم ی کاری کرد که مغازه دار دوست نداشت ازش خرید کنیم

پسر منم نمیذاره آوردم تو خونه پوشوندم براش.از دوتا مغازه خرید کردم هر دو اجازه دادن ببرم خونه اگ سایز نشد تعویض کنم

چرا پوشوندی یعنی سایزش نمیدونی

من باشم از همچین جایی خرید نمیکنم که بچه م هم اذیت شه. فروشنده های لباس کودک میدونن لباس پوشوندن به بچه سخته و اغلب تعویض دارن

بیش فعال چیه خواهر همه بچه ها لنگ همن وزززززه پسر منو ک دیگه نگو شر و شیطوننننن

دقیقا مثل همیم یعنی اونقدر گریه می‌کنه انگار دارن می‌کشنش

اووف یک پدری از ما دراورد که نگو جیغ جاغ 😐😐😐 رود خرید کردیم اومدیم خونه فثط میگفت ولم کنید برم