۲۸ پاسخ

عزیزم سعی کن حتما غذا و چایی تو بخوری چای درست کن بزار تو فلاسک کنار دستت واسه خودت لقمه درست کن آماده باشه گرسنه بمونی عصبی میشی و ب این فک کن سال دیگه این موقع راحتی

الهیییی واقعا سخته من یدونه دارم خیلی سختمه چ برسه دوتا
شرایط مالیت اگه اوکیه ی پرستار بگیر برا صبح تا ۳/۴ک کمک دستت باشه حالا هرروز نه یروز در میون بیاد

کدوم شهری مامان فسقلیا؟

کاش نزدیکت بودم کمکت میکردم من عاشق بچه ام 😍

بنظرم تو بیشتر برو خونه مادرت از صب برو تاعصر ک شوهرت بیاد دنبالت اون موقع مجبور میشن کمکت کنن. توام یکم میخابی اونجا. صبونه و ناهارم که اونجا میخوری نمیخاد بپزی. شامتم بردار وسایلشو ببر اونجا درس کن زیاد بپز برا ناهار فرداتم بمونه. یه روز درمیون برو خونشون.

سلام عزیزم منم خسته میشم همه مامانها خسته میشن...ببین فقط به بچه هات فکر کن به اینکه بجز تو کسی رو ندارن به اینکه همه امیدشون تو هستی باید قوی باشی شب گوشیتو بذار سر ساعت قبل بچه هات پاشو چی ای مقوی بخور خرما ارده و شیره تخم مرغ به خودت برس قهوه یا نسکافه هم خوبه بخوری خوابت میپره...بعد وسایلشونو آماده کن قشنگ برنامه ریزی کن که چه ساعتی چکار کنی یا حتی از صبح نهار تو بار بذار ببین اگه خودت قوی نباشی نمیتونی به بچت برسی
از این ببعد فکر کن خواهر و مادرت نیستن یه شهر غریب هستی
صبح که پامیشی به خدا بگو خدایا من بجز تو کسی رو ندارم خودت کمکم کن....
تو روز آهنگ شاد بذار برقص جلو بچه هات هم اونا سرگرم میشن هم تو شاد میشی و تا میخوابن بخواب حتی اگه خونه وحشتناک بهم ریخته باشه فقط بخواب حتی 1 ربع....توکلت به خدا باشه تو هفته هم به شوهرت بگو یه روزایی مرخصی ساعتی بگیره مخصوصا وقت واکسن که زودتر بیاد خونه باهاش حرف بزن بگو خییییلی خسته میشم
اینو یادت باشه که چشم امید بچه هات به توئه و بجز تو و پدرشون کسی رو ندارن
تو میتونی.....مواظب خودت باش

دوقلو حتما کمک میخواد واقعا سخته افرین به شما که انقد مقاومی باید بخودت ببالی والا من تک قلو دارم الان که چهار ماهشه بریدم مخصوصا اینکه رفلاکس و حساسیت هم داره
هیچوقت خودتو نباز

عزیزم منم دست تنها دارم دوقلوهام رو بزرگ میکنم. مامان خودم فوت شده و خواهرم ندارم‌. هیچکسی نیس کمکم کنه بجز همسرم‌. یعنی دوتایی پدرمون درومده. منم پسرم خیلی اذیت میکنه همش نق میزنه همش گریه میکنه بخدا دیگه مغزم درد میکنه. باز دخترم نسبت به پسرم آرومتره. چاره چیه باید تحمل کنیم.

ببین من اوایل نمیتونستم ی چای دم کنم
بعدش این کارا رو کردم
شب ها شوهرم بچه رو میگیره من غذای فردا و کارای خونه رو تند تند انجام میدم صبحم تا همسرم هست پا میشم صبحانه میخورم فلاسک رو چای میکنم،میوه خورد میکنم حاضر میذارم تو ظرف یا هر خوراکی دیگه میذارم دم دست ک ضعف نکنم چون بچه نمیذاره تنهایی چیزی حاضر کنم
کاپوچینو هم بخور دم ظهر ک خوابت نگیره

عزیزدلم
واقعا شرایط سختی داری
برا من ک یکیه چون کسیو ندارم اینجا کمکم باشه بچمم بی قرار چشمم ب در ببینم کی ظهر میشه شوهرم بیاد کی شب میشه بیادش ب دادم برسه
شرایط مالی ندارید عصرها یکی بیاد هرروز دوساعت کمکت؟

وای عزیزم.چقدر درکت میکنم.منم مامان دلسوز ندارم.مادرشوهرم بدتر.در کل تنهام.منم خیلی روزها شده که مثل شما فکر کردم.اما اینو بدون یه چن ماه بزرگتر بشن شرایطت یکم اسون میشه.یکم صبوری کن.خدا بهت قدرت و ارامش میده انشالله.
ولی خب اکثر مادرای دو قلو که تنهایی بچه بزرگ میکنن مثل همیم.افسرده عصبی خسته بی خواب و ....

وای بخدا خیلی سخته یدونه سخته وای بحال دوتا خدا بهت توانایی بده واقعا

وای خدا انقدم درگیر بچهاا نشوو بزرگ میشن خودشون یکم بخودتت برس سعی کن غذات سروقت باشه حداقل

واقعا خیلی مادره قوی هستی من با یه بچه واقعا کم آوردم.سعی کن بیشتر به خودت برسی بچه ها فوقش میخوان گریه کنن دیگ بزار عادت کنن با خودشون بازی کنن روی زمین.
دکتر دخترم گفت خوشبختانه بچه ها هرچقدرم گریه کنن چیزیشون نمیشه.
ولی بچه هات ک بزرگ بشن اون موقع خوشبحالته

این دردا مال همه ما مامانای چندقلو داره
منم کمک حال ندارم حتی شوهرمم کمکم نمیکنه همش میگه خستم فلانه بهمانه

عزیزم درکت میکنم واقعا خیلی خیلی سخته ناشکری نمیکنم اماتا حالا چندین بار نشستم و گریه کردم واقعا بعضی ساعات روز دیگه کم بیارم دقیقا مثل شما یه حسی میاد سراغم دوس دارم بعضی مواقع فرار کنم از خونه بزنم بیرون و یه نفسی بکشم خدا کمکمون کنه وقتی وضعیت جسمیم خوبه توانم بالاس ولی وقتی وضع جسمیم بهم میریزه نمیتونم رسیدگی کنم و به شدت عصبی میشم اول اینکه طوری برنامه ریزی کن که بتونی اول به خودت برسی غذا و ...اول آماده کن اگه به خودت نرسی نمیتونی به بچه هام برسی از هر کس میتونی کمک بگیر خجالت نکش و تو رودربایستی نمون حتی اگه اطرافیانت تمایل ندارن بهشون اصرار کن و کمک بگیر ایشالله روزای سخت بزودی میگذرن

حق داری عمه من دوقلو داره دوتا عمم با مادر بزرگم و مادرشوهرش و شوهرش کمکش میکنن بازم میگه خسته میشم حتی ما هم گاهی میریم

مثل من بعضیها فقط اسم خواهر مادر روشون مادر وبرادرم باهام قهرند حتی حالم نپرسیدن بمیرن من دیگه نمیرم پیسشون سزارینی بودم خواهرامم کمک نکردن صد رحمت به خواهر شوهرام حداقل تو بیمارستان پیشم وایسادن

عزیزم یه سوال...از مادرو خواهرت درخواست کمک کردی و نیومدن؟؟؟

عزیزم نیت آدما شدیدا روی زندگیشون توی واقعیت اثر میذاره. عصبانی و ناراحت و خسته ای و کم آوردی خیلی بهت حق می دم واقعا سخته اما نیتتو اصلاح کن ان شاءالله خدا هم بهت آسونتر بگیره و به خاطر نیت خوبت خدا چه بسا سختی های بیشتر که می تونه پیش بیاد رو ازت برداره. نمی گم بگو می رم کمکشون ولی نگو اگه بمیرن نمی رم و اینا

عزیزم وقتی حال روحی خراب باشه جسمی دیگه کشش نداره من خودمم اینجورم یکیش شیش سال یکش سه ماه ولی چون اعصابم از جای دیگه خورده اینا رو مقصر میدونم یا کوچیکترین صدا یا رفتار به شدت عصبیم میکنه

خدا کمکت کنه حق داری واقعا سخته مال من که یکیه سخته الانم سرماخورده سرفه داره دلم‌خونه وقتی سرفه میکنه چه برسه تو که دوتاس خدا حفظشون کنه به تو هم یه طاقت و توانی بده

عزیزم واقعا بهت حق میدم خیلی سخته دوقلو نگهداری کردن..ولی این روزام میگذره و همزمان باهم بزرگ میشن و ی روز میبینی دگ خودشون کاراشونو مبکنن..سعی کن روحیتو قوی کنی ب خودت بگو ک این روزای سختم‌میگذره عوضش دوتا دختر ب زودی کمک دستم میشن

خیلی سخته دوتا بچه، ما تو یکیش موندیم مریض شد مردم و زنده شدم تا خوب شد خدا بهت صبر بده

اسطوخودوس دم کن با زعفرون یکم بخور تا آرامش بگیری

واقعا حق داری
من یه دونه دارم امروز دیگ واقعا مغزم نمیکشه
دو تا که بماند
کاملا حق داری

ببین من کمکی دارم ولی داغونم

کاملا میفهمم

سوال های مرتبط