۱۴ پاسخ

اگ دردات منظمه درد زایمان

حتمااااااا برو بیمارستان عزیزم

من دخترم ده روز زودتر از تاریخ سزارین ب دنیا اومد

رفتی بیمارستان؟انقباضه انگار

فوری بروبیمارستان ب دکترت خبربده

فک کنم درد زایمانه، برو بیمارستان چک شی

حتما بهش بگو

گلم اینانشونه زایمان ان شاالله آیلا خانم گل روبه سلامتی بغل کنی وبه زودی بیای بهمون خبرخوشحالی بدی یادت بهم باشه برام دعاکن گره زندگیم بازبشه عزیزدلم💔💔💔

سلام عشقم انقد تو فکرت بودم دیشب گفتم حتما زایمان کرده
حتما برو بیمارستان انشالله خیره
اگه زایمان کردی برامون دعا کن 😍😍😍😍❤️❤️❤️❤️

اگه منظم شد دردات برو بیمارستان

اگه منظم و هر یه ربع هس برو دکتر اگه نه که منظم نیس فک میکنم ماه درده عادیه

بنظـــرم پاشو برو پیش دکترت

عزیزم منم هفته ۳۸ تموم نشده بود دردم گرفت رفتم بهداشت گفت برو بیمارستان
بیمارستان هم گفت ۳۷ هفته به بعد بچه کامله میخای سزارین کنی بشین تا عمل کنیمت

آره زیاد شد پشت هم شد قطع نشد ک برو دیگ وقتته انشالله بسلامتی بچتون بغل بگیری تو را خدا دعام کن قلب بچم تشکیل بشه ممنوه❤️❤️

سوال های مرتبط

مامان علیسان مامان علیسان ۴ سالگی
اول از همه از تجربه سزارین اولم بگم سزارین اختیاری شدم با بیحسی اپیدورال واقعا تجربه وحشتناکی بود و دکترم الان گفت به شدت مخالف اپیدوراله که اپن زمان یه دکتر بیهوشی روی ما امتحان میکرد 🤕 سزارین اولم تا تیغ رو دکتر کشید رو شکمم درد و سوزش وحشتناکی رو حس کردم داد زدم و بیهوشم کردن
این ترس و وحشت تا آخر این زایمانم با من بود متاسفانه
اینبار دکترم بهم ۱۲ اسفند نوبت عمل داد هرچقدر سعی کردم بیهوشم کنن دکترا قبول نکردن و فقط گفتن بیحسی اسپاینال
۴اسفند صبح خواب بودم خونه مامانم که یهو یه درد پیچید زیر دلم و رفت سمت مقعد خب بس خوابم میومد توجه نکردم اولش هر ۴۰دقیقه بود بعد نیم ساعت بعدش بیست دقیقه بعدش یه رب دیگه بیدار شدم به مامانم وقتی هر ۲۰دقیقه بود بیدار شدم به مامانم گفتم مامانمم گفت بزار برم یه دوش بگیرم بریم بیمارستان🤕🤦🤦گفتم نه بزار اول من برم شیو کنم یه دوشم بگیرم بریم خلاصه داخل حمام هم اون درد و انقباض وحشتناک منو گرفت دو سه دفعه سریع اومدم بیرون اومدم همینجا گهواره از مامانا پرسیدم گفتن برم بیمارستان دیگه زنگ زدم شوهرم گفتم بره خونه ساک و وسایل نینی و برداره بیاره نگم که اونم یه ساعت طول کشید بیاد وای نگم درد و انقباضام هر ۵دقیقه شده بود فقط داد میزدم منو سریعتر برسونین بیمارستان سریع با شوهرم و مامانم رفتیم من فقط اشک میریختم رفتم علیسان رو بغل کردم و بوسیدم بابام از زیر قرآن ردم کرد و رفتیم اونجا که رسیدم شوهرم رفت ویلچر آورد منو سریع برد زایشگاه ماما کلی باهام دعوا کرد چرا دیر اومدی 😭😭😭
هرچقدر زنگ میزد دکترم جواب نمی‌داد به دکتر آنکال زنگ زد اونم گفت من حالم خوب نیست نمیتونم بیام😏😏