یاد گرفته یک‌شب در میون ساعت 4 یا 5صبح توی تاریکی بیدار میشه چشماشو عین‌وزغ باز میکنه میخواد بازی کنه
الان دلم میخواد خودمو بکشم از دستش راحت شم 😡😡😡

اصلا از جات بلند نشو ، اگر شیر یا آب میخواد توی تاریکی و سکوت نیازش رو برآورده کن و بخواب
جانا هم عادت کرده بود ۵ بیدار میشد شیر میدادم و میخوابیدم ، بعد یه هفته درست شد

من که چندین ماهه این داستان دارم تازه من 6ونیم صبح باید بلند شم برم سرکار. دیگه فک کن وقتی دوساعت نصفه شب بیدار بشه و نزاره بخابی چقد سخته. بعد دم دم های صبح خوابش میبره که دیگه سودی به حال من نداره من باید بلند شم برم 😭

میدونم از رو عصبانیت این حرفو زدی ولی سعی کن آروم باشی اول خودت بعد شاید شیر میخواد گشنشه یا داره دندون در میاره از درد بیدار میشه زبون ندارن که بگن یه کم بغلش کن باهاش راه برو براش لالایی بخون کنارش دراز بکش دستشو بگیر اتاق تاریک کن گرم خودش باهات میخوابه

عین ورزغ🤣🤣🤣🤣

فقط تاریک باشه و ابدا باهاش حرف نزن و چشاتو ببند ک خابی ینی
دختر من همینجوری اوکی شد،الانم بعصی وقتا ۶ یا ۷ بیدارمیشه و میبینم زوده ،با اینکه در اتاق بازه و نور میاد،فقط باهاش حرف نمیزنم و چشامو میبندم باز میخابه

اتاقتونو کامل تاریک کن، پنجره هاشو با فویل آلومینیوم کامل بپوشون، زیر درو یچی بذار نور نیاد ببین بهتر نمیشه؟

برا ما گریه میکنه درد دارن بیدار میشن

اوضاع من یه ماهه اینجوریه
دوسه ساعت بیداره و بازی میکنه تا بخابه اسیر میشم

پسر منم یه دو روزی همینجوری شده بود محلش نزار بخواب تا اونم بخوابه