مامانا چند روزه خیلی ناراحتم میشه بگید بچه شماهم اینطورن یا نه ؟؟
پسر من خیلی خیلی فضوله وادیت میکنه اصلا یه جا نمیشینه بازی کنه علاقه ای هم به گوشی و تی وی نداره قبلا قابلمه بازی میکرد ازبس اب میرخت دیگه نزاشتمش ماهیج جا جز خونه مادرشوهرم نمیریم خواهرشوهرم خونه اش جفتشونه دوتا بچه ۸و۱۰ داره که عاشق پسرمن ولی خب بازیهاشون مخصوصا بزرگه خیلی بد مثلا مث هاپو میافته دنبالش همش هاپ هاپ میکنه کشتی میگیرن خلاصه اونجا هم نمیزارن بشینه خودش هم فقط اونجا رفتن دوس داره وقتی پسر بزرگه نیس خیلی ارومتره اما اونکه مباد وحشی میشه دائم درحال جیغ وداد وبازی چند روز پیش رفتم عیادت مادرجاریم شاهان مبردم گفتم فصوله بحث شاهان بود میبنم این چندبارع میگه پیش فعاله یا رک میگه به شوهرم گفتم نه شاهان لال نیس حرف میزنه انگار برادرشوهرم گفته لاله اونم عموش که اینقد به ظاهر دوستش داره پسرمن نزدیک ۸۰ کلمه میگه فقط جایی میره زیاد حرف نمیزنه الان خیلی ناراحتم میگم نکنه پیش فعاله یا کامل حرف نزنه مث دیوونه ها هنش حرص میخورم و سرچ میزنم تو اینستا و گوگل که ببینم چکارکنم براش خوب بشه شانس بدم خونمون طبقه بالا خونه پدرشوهرم ساختیم البته خونه خودمونه اومها توشن منم گفتم نمیشه فردختش اونها اواره بشن طبقه بالا بسازیم الان میگم با بچه های عمه اش شلوغی اونجا بدتر هم میشه هروقتم میریم پدرشوهرم خیلی پیره پسرم جدیددا عادت کرده همه چیز پرت میکنه سمتش هردفعه میره کتکی ازم میخوره حالیش نیس اینقد باهاش حرف میزنم کامل میفهمه چی میگم اما میره اونجا هیجانی میشه بازشردع میکنه

۴ پاسخ

اولن بچه اس
بچه با بچه فرق میکنه
عموی پسرت عین عین دخترمه هروقت میبنه میگ چقد لاغره منم بهش گفتم مهم نیس چاق باشع مهم اینکه ویتامین و بدنش سالم باشع بعدش دهنشو بست
دخترمنم وقتی غریبه میبنه یا میریم مهمونی خجالت میکشه حرف‌نمیزنه بعدش یخش‌باز میشه خیلی کم‌حرف میزنه
خوب بچه غریبهوبینه خجالت میکشه یا میترسه دیگ

عزیزم همه بچه ها تو این سن اینطورین منم اراد جایی میریم کم حرفه ماشالله خیلی فعاله

خوب ببین اشتباه اولت اینجاست ک جایی نمیبریش،این بچه از بس جایی نمیره و کسیو نمیبینه وقتی یهو میبریش هیجانی میشه
اشتباه دومت اینجاست میگی با پسرعمش بازی های هیجانی میکنن،خوب بکنن ،اتفاقا بزار اینقد بازی کنن تا انرژیش تخلیه شه
بعدشم اینکه تو ی کتکش بزنی باعث میشه لجبازتر شه
توفقط باید باهاش صحبت کنی یا حواسشو پرت کنی اون لحظه
من با دعوا کردن مخالف نیستما،ی وقتایی تشر زدن خوبه
ولی کتک نه

عزیزم بیش فعالی که چیزی بدی نیس
اتفاقا بیش فعالان خیلی باهوشن
بنظرم حالا که نگران شدی چندتا دکتر ببر مطمئن شو هست یا نیست
بعد قابل کنترله
پرت کردنم همه دارن کمتر برو خونشون تا آروم بشه
بجاش برو خانه بازی پارک خونه اقوام دیگتون
ی وقتایی اطرافیان از روی محبت زیاد نسنجیده حرف میزنن
مطمئن باش اونام دوستش دارن ولی طرز بیان کردنش بد بوده

سوال های مرتبط

مامان نی نی گل مامان نی نی گل ۲ سالگی
مامانا پسر من کلا تو خونه تو اشپزخونس. همشم رو کابینت ها و گاز داره راه میره یا میاد در کابینت ها و ماشین لباسشویی و یخچالو میکوبه بهم. بیخودی میاد ظرف های پلاستیکی(بیشتر برا جلب توجه) میریزه بیرون بدون اینکه بازی کنه میریزه و میره. چ خونه خودمون چ جایی غذا خور ک نیس سفره ک پهن میشه همه رو میریزه بهم خرابکاری میکنه. بلایی که سر خونه خودمون میاره سر خونه بقیه هم میخواد بیاره بدترم میشه تازه جای دیگه کابینت ها رو باز میکنه دست میزنه ب دکوری هاشون. فقط گاهی بزور گوشی میشونمش تو خونه مردم. کلا علاقه شدید ب بالا رفتن از دیوار از کابینت داره. دارم لباس تنش میکنم از من میخواد بره بالا. از پوشک نمیتونم بگیرمش بزور میاد دستشویی هرچی میگم تو دستشویی جیش کن نمیکنه میدوئه میره تو اشپزخونه جیش میکنه. خونه کسی میریم یا کسی میاد خونه وسایل پذیرایی میاد تمام میوه ها و شیرینی ها رو میخواد بریزه بیرون چاقو رو برمیداره. فقط خطر رو خوب میشناسه از ارتفاع خودشو نمیندازه پایین حواسش هست. تقریبا میتونه حرف بزنه اما از شروع دوسالگیش خیلی جیغ میزنه حرف بهش میزنی محبت بهش میکنی(مخصوصا باباشو خانواده اش) جیغ میزنه یا میخواد بزنه تو صورتشون. صبور هم نیس هرچی میخواد همون لحظه باید بدستش برسه.  ب حرف دیگران گوش میده ب حرف من نه. خانواده همسرمم میبینشش میگن اوه اوه این پیش فعاله. نمیدونم روانشناس خوبم نمیشناسم همش حس میکنم بچه م نرمال نیس. اینا طبیعی نیس بنظر شمام؟
مامان نی نی گل مامان نی نی گل ۲ سالگی
مامانا یه سوال! من پسرم یکماهه وقتی میریم خونه کسی بعضی وقتها جلو در گریه و جیغ قش میکنه رو زمین خودشو میزنه که من نمیام تو. منم که از درون حرص میخورم جلو مردمم نمیتونم چیزی بگم. حتی رستوران. کلیت پسر من یه بچه ی گریه رو و جیغ و جو ۸۰ درصد در روز همینه من قبلا حرص میخوردم اما پذیرفتم که این کلا بیقراره. منم باید گریه و جیغ و بهونه گیری هاشو تحمل کنم. هر روز باهاش بازی میکنم خونه بازی ی روز درمیون میره بیرون میره با ماشین با باباش. ولی در کل همینه. علاوه بر گریه و جیغ و بدقلقی هاش غذا هم خوب نمیخوره صبونه که بزور یه وعده غذایی در طول روز. شبا که میگه منو تا خوده صبح بذار رو پات چند شب بلند میشه شبی ۶ و ۷ بار که منو پاشو تکون بده من محلش نمیدم میگیره میخوابه. روانشناس میگه دوس نداره نبرش چند ماه  ولی خودمو یکی از دوستام گفت ببرش بیرون بذار عادت کنه بپذیره دیدن قشرهای مختلف از الان به حرفش گوش کنی هیچی دیگه. یه دفعه پشت در بودم شنیدم برادرشوهرم داره میگه دیوث انگار تا حالا ادم ندیده به خنده. خواهرشوهرم بهش نگاه کرد جیغ داد که چرا داری به من نگاه میکنی نشسته بود بغل مادرشوهرم یهو بلند شد جیغ جیغ اون بدبختم پسرم کسی کاری با تو نداره. حرف کسی باهاش میزنه نگاه بهش میکنن جیغ میزنه خودشو میزنه به قرشمال بازی. جایی میبرمش استرس کاراشو دارم. کمبود اهن هم نداره ازمایش داده قبلا. توروخدا بگید چیکار کنم
۲سال و نیمشه دو سه هفته ی بار خونه مادربزرگشه هفته ۲ و ۳ بار خونه بازی در حد نیم ساعت گاهی یه ساعت. گفتارشم کلمات زیادی رو بلده بگه اما یادش میره استفاده کنه هی با جیغ میگه من میگم بگو فلان جیغ قطع میشه اون کلمه رو میگه. دو طرف اولین نوه س خواهر و برادرم نداره
مامان كودك مامان كودك ۲ سالگی
سلام مامانا سيلوانا خيلي لجبازه با همه خوبه اما بغل كسي نميره همش منو ميزنه وسيله پرت ميكنه من بهش عشق ميدم محبت ميكنم ولي بجا . مثلا جاهايي كه واسه تربيتش هست سخت ميگيرم تا عادت نكنه اخه باباش همش طرفشو ميگيره لوسش كرده . تازه شروع كرده به جمله هاي دو كلمه اي . همه حرفارو متوجه ميشه تازه دارم به حرف زدنش اميدوار ميشم . اما اصلا دختر ارومي نيست تا يك چيز باب ميلش نباشه يا مثلا بهش ميگيم با ما راه برو دست مامان بابا رو بگير فرار نكن خيابونه خطر داره گم ميشي همش جيغ ميكشه خودشو پخش زمين ميكنه ميخاد ازاد باشه فرياد ميزنه يكي ندونه فك ميكنه ما كتك زديم . خيلي تلاش كردم كه تلوزيون نبينه تا شوهرم مياد خونه ميگه گناه داره دل سوزي بيجا ميكنه . اينقد دخترم اذيتم ميكنه كه بعضي وقتا ازش متنفر ميشم😞 همش ميگم خاك به سرم با اين بچه اوردنم . منم ادمم دوس دارم دستشو بگيرم باهاش برم بيرون خريد حتي تا سر كوچه هم ميگه دستمو نگير همش بايد توي خونه بشينم تا وقتي شوهرم باشه ما بتونيم بريم بيرون چون نميتونم كنترولش كنم . مهماني ميرم اينقد كاراي عجيب غريب ميكنه كه خجالت زده ميشم. همش با خودم ميگم كاش اروم بود كاش كنارم راه ميرفت ترس نبودن منو داشت يا اينكه كمي ازم حساب ميبرد 😞 بيشفعال نيست بردم چندين دكتر متخصص حتي كار درمانگر گفتن اصلا نياز نداره
ممنون ميشم شما هم از تجربياتتون برام بنويسيد