۷ پاسخ

من ترسم همیشه از مهمونی بابت نخوردن غذاس.چون که با تی وی میخوره و میکس و بسختی.دخترت تونست غذایی بخوره وقتی محیط جدید و شلوغ بود؟

همسر من مشهد زندگی نمیکنه بخاطر شغلش
من هفته ای یکبار با آنیا میرم خانه بازی
هفته ای یکبار پارک مادر و کودک امامت
هفته ای یکبار مهمانی دوره با دوستام
هفته ای یک روز خونه مامانم
تقریبا همه جا باهم میریم.فقط عروسی نمیبرمش ،اونم چون تا قبل از دوسال برای بچه خوب نیست.البته تیاتر و سینما هم نمیبرمش.گاهی خودم میرم با دوستام
مهناز جون یکبار دلت رو بزن به دریا میبینی که مامان بودن اینقد بهت
قدرت میده که از پس هرکاری برمیای

انشاله به خوشی میتونم بپرسم دخترت چند کیلو ؟چه غدای بهش میدی یا مکمل

بچه من خیلی شلوغ پرجنب جوش راستش مهمانی نمیبرمش

میگم دیگه دختر گلت رو نبردی وزن کنی ببینی چقدر اضافه شده
با توجه به رژیمی که دکتر داده بهش

خداروشکر
عزیزم

من میخوام ببرمش روزی دو ساعت مهد تا با بچه ها بازی کنه من هر جا میرم ک بچه باشد یا شلوغ بچم ب خودم نمیچسبه بخاطر همین مهمون دعوت میکنم مهمونی میرم ک طرفم نیاد

سوال های مرتبط

مامان گل بهاری مامان گل بهاری ۲ سالگی
مامان های شاغل شما چطوری مدیریت میکنین تایم تون رو؟
من صبح ها ساعت 6 بیدار میشم تا صبحانه آماده کنم و دختر بزرگم رو راهی کنم و دختر کوچیکم رو ببرم مهد فقط در حال بدو بدو کردنم ساعت 7 که میشینم تو ماشین انقدر کل این یک ساعت دویدم که میگم خدایا شکرت نشستم 😅
بعد هم که سرکار شغلم هم فشار روحی و روانی زیاد داره بیشتر ذهنی خسته میشم تا دخترم از مهد بردارم بیام خونه 3ونیم دیگه خونه ام کل تایم تا ساعت 12 که بخوابم خدا میدونه همش در حال دویدنم
با دخترا وقت بزارم، شام شب و ناهار فردا رو آماده کنم(بیشتر 2 وعده درست میکنم هم شب بخوریم هم بمونه برای فردا ناهار )میان وعده دخترا و ظرف غذای دختر کوچیکم رو آماده کنم، چون صبحانه و ناهار و دوتا میان وعده اش تو مهد میخوره، خونه رو تمیز کنم آشپزخونه رو جمع کنم، شب دیگه هلاک غش میکنم
دلم میخواد یه کتابی بخونم، نیم ساعت حداقل تردمیل برم، باشگاه که دیگه فرصت نمیشه تایم ندارم
حس میکنم دیگه توان ندارم
سرکار هم نرم اصلا نمیتونم،نه به خاطر نیاز مالی، به خاطر اینکه مستقل بودن رو و تو اجتماع بودن رو دوست دارم
دخترم هم بدخواب شبا خواب با کیفیت ندارم