بدنم دیگه توان نداره امشب دیگه حس میکنم نمیتونم بااین دردا ادامه بدم دلم کمرم لگنم پاهام امشب باشوهرم نشستیم گریه کردیم نه میتونم بخوابم نه بشینم دیگه توان ندارم دست وپاهام افتاده لرزهزیر درد دارم جون میدم😔

سخت میگذره اما باید بگذر ونیم چاره ای نیست

دیگه چیزی نمونده آخرش من از اول استراحت بودم حتی الانم بیمارستان هستم به خاطر شدت درد اما الان دیگه یکی دو هفته دیگه بگذره مشکلی نیست دیگه راحت میشیم ناراحت نباش خواهر همچی میگذره اینم میگذ ره

خوبه حداقل شوهرت درکت میکنه منکه از دردم هیچی نمیگه و میگه تو زیادی حساسی به شوخی میگه خوب شد تو حامله شدی هر روز یه جات درد میکنه انگار من برا اینکه خودمو عزیز کنم میکم فلان مشکلو دارم،🥴

فقط باید تحمل کنی منم از ۳۲ تو هفته تو شرایط شمام.تازه انقباضات زیااااد دارم.۵روزم بیمارستان بستریم کردن.الانم دیروز رفتم سونو گفتن اب دور بچت شده ۲۰.شکمم عین سنگ شده.ساعت ۸باید برم بیمارستان ببینم بابت اب دورش چکار باید کرد.تازه دکتر خودم میگه ۳روز ۳روز بیا بیمارستان

عزیزم منم همینطورم دیگه چیزی نمونده انشاالله با دیدن تو دلیامون همه چی یادمون میره فقط به انتها فکر کن هرچی بگی نمیتونم بدتره شما میتونی

عزیزم تو توی ۳۵ هفته اینطوری ای من الان که ۲۸ هفته م اینطوریم.
خییییلی بارداری دوقلو سخته

اگه حالت خیلی بده برو بیمارستان

توروخدابگیدچیکارکنم شال گرم میکنم میزارم اب زیادمیخورم موندم چیکارکنم دیگه