امشب از اون شبای چالش برانگیز بچه داریم بود یعنی اولین چالش . انلی از ساعت ۱۲ شرو‌کردع بودن گریع کردن اونم شدید تا تو بغل باباش نیم ساعت خابیذ ساعت ۱و نیم بیدار شد و گریع و گریع و گریع اونم شدیدا ن از این الکیا سشوار روشن میکردیم اروم نمیشد بغلش میکردم اروم نمیشذ هر کاریش میکردم اروم نمیسذ کمپرس ولرم میزاشتم رو شکمس اروم نمیسذ بچه از اینور گریع من از اینور گریع ... نمیدونستمم چشه همش با خودم میگفتم نکنه سرش زدم ب جایی یا چمیدونم هزار جور فکر و خیال تا حدود ۵ دقع با باد سشوار م گرفتیم ب دلش اروم شد شوهرم یهو سشوار بست و این شرو کزد ذیگ هر کاری کردیم ساکت نشد تا ساعت ۲ و نیم و ساکت شد شرو کرد دستاش خوردن حالا جا دارع بگم گشنشم بود نمیدونستما چون شیرم نمیخورد. میزاشتم تو دهنش گریع میکرد دهن نمیبست یا میبیت دوتا مک مبزد گریع میکرد جونم براتون بگه دیک شیر خورد و اروغشو زد و بالاخرع گرفت خابید .... نمیدونم چش بود ولی خدا کمکم کنه و پشت پناه بچم باشع من طاقت گریشو ندارم ایشالله هر چی اشک ریخت بریزه سر مزار من❤️
فقط خاستم بمونه یادگار از اولین چالش زندگی با انلی خانم❤️ ک بازم می ارزع همه این اذیتا ب داشتنش فقط تنش سالم باشه ❤️
۹ اسفند ۱۴۰۳ . پنج شنبع🥹🐣✋.

۶ پاسخ

ماهم از این چالشا داشتیم
بچه بی‌چاره با شیرم سیر نمیشد و شبا همش گریه میکرد دم صبح دیگه شیر می‌خورد و میخوابید
در واقع جونی براش نمیموند ک بخواد بیدار بمونه
توام چک کن ک حتما با شیرت سیر میشه اگه باز تکرار شد

دقیقا منم این چالشارو رفتم هوفففف

دقیقا کاری که پسرم امشب بامن کرد گشنش بود ولی نه سینه خودمو می‌گرفت نه شیشه رو بعداز کلی کلنجار رفتن شیرخشک خورد همین الان خوابید

نگران نباش عزیزم همه ی ماها ازین شبا داشتیم دختر من تایمای ۴۸ ساعته یکسره جیغ و گریه میکرد ک با هیچی اروم نمیشد میگذره

سلام خدا نکنه ان شالله صدبیست سال سایت بالا سرش باشه آجی...اره گاهی بچه ها اینجور میشن من زیاد به چشم خوردن اعتقاد دارم غروبا براش اسفند دود کن آیت الکرسی براش بخوون ...

اگه بدونی من چقد از این شبا داشتم
سرویس شدیم تاالان🤕

سوال های مرتبط