مامانا من الان پیش دکترم بودم داشتیم باهم حرف میزدیم..میگفت یکی از رازهای اینکه بچه سالم بخواین جزییش فقط تغذیه میتونه باشه مابقیش به خود مادر بستگی داره..
من از اول بارداریم تا الان توی این ۷ ماه اصلا استرس هیچ چیزیو نکشیدم..خواستم بگم شماهام توروخدا استرس هیچ چیزیو نداشته باشید ، توی هر مرحله از زندگیتون و بارداریتون همه چیو بسپارید به خدا، اون خودش مراقب خودتون و تو دلیتون هست..
ایشالا که هممون به سلامتی و خیر بچه هامونو بغل کنیم

خیلی خوب میشد اگه واقعا ناراحتی و غم و غصه نیادسراغمون ولی خب متاسفانه نمیشه بلاخره تو این ۹ ماه ی روزاییش حالت خوب نیس گریت میگیره یا یکی دلتو میشکونه کاش همه درک داشتن ک زن باردار رو نباید اذیت کرد

من از اول بارداری استرس شدید بهم وارد شد تا الان

کاش میشد🫠

من خیلی از سونو‌وزن میترسم .استرس دارم.شرایطم سخته.اصلا هیچی نخریدم ..خیلی دلم میخواد ریلکس باشم ولی نمیشه..

یه اتفاقایی هست که اگه خدانکرده پیش بیاد آدم نمیتونه اصلااسترسشوکنترل کنه چه برسه نداشته باشه حالابرعکس من ازشانس توبارداری یه برنامه هایی تو زندگیم افتادکه کله بارداریم بااسترسونگرانی وگریه گزشت😔

منکه اول بارداریم‌تو دوماه و نیم بودم مادرم فوت کرد قبلش همش استرس عملشو حالشو داشتم قشنگ تا ۶ماهگیم حالم بد بود و اصلا نمیتونستم چیزیو تحمل کنم وهر کی هر چی میگفت نمیتونستم اروم باشم همش خودمو میزدمو گریه میکردم جیغ میزدم بعد از ۶ماهگیم به زور دکترم که خیلی خیلی خوب بود یه ماما همراه گرفتم که به زور منو واسه کلاسها میخواست میرفتم سر کلاس و باشگاهو اینا یکم حالم بهتر شد تا به خودم اومدم یه ذره و رفتم مشاوره الانم قبول کردمشرایطمو ولی بعضی وقتا اصلا دسته خودم نیست کنترلم همه هم میگن بچت عصبی میشه مریض میشه ولی کاش منو درک کنن که واقعا دسته خودم نیست کن مادرم دوسال تمام مریض بود و زمین گیر من مثل چشمام تازه بیشتر مراقبش‌بودم و کنارش موندم حتی حاظر بودم از همسرم جدا بشم و ولی مادرمو نگه دارم با اینکه همسرم خودش مامانمو بغل میکرد جا به جا میکرد تازه قربون صدقشم میرفت مامانم شده بود مثل یه بچه کوچولو ۵ماه بیمارستان بستری بود خدا شاهده یه بار نیومدم خونه همونجا حموم میرفتم لباس عوض میکردم از کنارش تکون نمیخورم انگار میدونستم میخاد چی بشه تا دکتر میومد بالاسرش میگفتن هیچ کس مثل بچه تو ندیدیم باشه مامانم میگفت این فرشته زندگیه منه منم میگفتم مامانم نیست که دختر کوچولومه باید مراقبش باشم وقتی فوت کرد اصلا فکر نمیکردم که مادرم رفته همش میگفتم دخترم پاره جونم رفت واسه همه این داغ سخته ولی واسه من سخت نبود عذاب الهی بود از خدا میخام خودش که از حالم خبر داره و میدونه نمیخام به بچم اسیب بزنم خودش مراقبش باشه

انشالله عزیزم همه بخوبی این دوران رو سپری کنند.🤲❤️

گل گفتی عزیزم بدترین چیز استرسه
با اینکه بعضی زندگی ها پر از چالش و استرسه اما بهتره تو دوران بارداری کمتر فکر و خیال های استرس زا داشته باشیم و خودمون رو آروم کنیم سرمون رو گرم کنیم سعی کنیم آرامش خودمون رو حفظ کنیم بخاطر تو دلیامون

همینطوره استرس بی استرس😍🫂

عزیزم میشه بپرسم توی روز چیکارا میکنید با چی خودتونو سرگرم میکنید من خیلی بیخودی استرس میاد سراغم

دقیقا استرس سمه
گر نگه دار من آن است که من می‌دانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد

آره واقعا ریلکس بودن تاثیر زیادی تو سلامت جنین داره

انشالله مامان زینب خوشگل😍