روز سوم
من از روز اول پوشک و شیر میدادم خودم بعد یک هفته هم دیگه کمک مامانم وسایل پذیرایی از مهمونا رو آماده میکردم میوه میشستم ظرف میشستم و اینا ولی نابود بودما ولی چون مامانمم مریض بود و دست و کمرش درد میکرد نتونستم زیاد استراحت کنم و تا ۳ماه هم پریود بودم
من از روز سوم فکرکنم روز اول که بیمارستان بودن دون تا ظهر هنوز بیمارستان بودم از صبح سوم پاشدم با اینکه سز بودم خودم همه کارام رو کردم ، کسی رو نداشتم نهایت یه سر می زدند و می رفتند
من سزارین بودم، از روز پنجم پاشدم ،کارای شخصیمو انجام میدادم،شیردهی و تعویض پوشک هم خودم انجام دادم. اما پذیراییو کارای خونه با مامانمو مادرشوهر بود تا روز دهمم که دیگه کامل پاشدم و کمک مامانم میکردم برا کارای خونه و پذیرایی.منم مثل دوستمون چون مامانم دستش درد میکرد حقیقت دلم نمیومد، وجدانم در عذاب بود من نشستم اون کار کنه😓
ده روز بعد تازه فهمیدم دورو برم چخبره ولی هنوزم کارام درحد شیردادنه و پوشک عوض کردن و کارای شخصی خودم.
من چون مراقبت بعد از زایمان رو بلد نبودم بخیه هام دستمو بند کرد
من زایمانم سزارین بود بعد ده روز بلند شدم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.