نشستم گریه کردم امشب
دیگه بریدم از دست گریه های بی امانش.
صدای سشوار، اشپزی ، کار خونه ،خسته شدم.
حتی پیاده روی نمیتونم برم، اشتباه کردم پستونک بهش ندادم.
ناشکری نمیکنم اما دیگه حتی نمیتونم برم تا سرکوچه و برگردم...

من بچمو دوماهگی پستونکیش کردم با یه روشی

سلام عزیزم
سعی کن حداقل شبا یا تایمایی که میدونی تقریبا اون ساعتا بیقراری میکنه قنداقش کنی..محکمااا، که آروم بشه و دلش گرم بشه دردش کمتر شه..یه روسری بزرگ نخی رو سه گوش کن پهن کن بچه رو یه طوری بزار که سر و گردنش و یه ذره از سرشونه هاش بیرون باشه..بعد قسمت پایین روسری رو بیار بالا رو تنش، بعد دستاشو بزار بغلش سمت راست روسری رو بیار سمت چپ، یکم سعی کن بدی زیر تنه اش..بعد این دولا روسری که سمت چپ اومده رو بیار سمت راست رو به پایین که پاهاش هم محکم پیچیده بشن بعد سعی کن یه جوری نزدیک مچ پاش ببندی که پاهاش تقریبا فیکس بشه...یه روسری دیگه رو وردار اول سه گوش کن بعد هی تا کن تا شبیه یه بند بلند بشه.. اینو ببر زیر بدنش یه جوری که میاریش روو، از بازوهاش رد شه، بعد حالت ضربدری رد کن دوباره ببر زیر بدنش پایین تر، بیار بالا، انقدر که یه جوری باشه بتونی گره بزنی، مهم اینه که اون روسری که بچه رو باهاش قنداق کردی رو با این شِبه بند محکمش کنی که بچه هم آروم شه هم دلش گرم باشه درد نگیره هم دست و پاهاشون چون میپره، از خواب بیدارشون نکنه و خواب بهتری داشته باشن

نمیدونم تونستم درست توضیح بدم یا نه ولی حداقل یه بار دوبار امتحان کن اگه نتیجه داد دوس داشتی به منم بگو

منم مثل توام دیگه پودر،شدم

عزیزم پستونک رو بزن به شیر خودت یا قطره ای که میخوره فکر کنم این روش جواب میده

شایدباورت نشه ولی ازصبح تاحالااا سرجمع یکساعت نخوابیده الانم روپامه فضولچه آروم آروم داره باهام بازی میکنه هخخخ هخخخ آروم میگه که من باهاش بازی کنم بعدکه نگاش کردم خندید تمام خستگی امروز ازیادم رفتت.بچه منم کولیک داره باید تحمل کنیم من که دارو استفاده میکنم توهم برو پیش یه روانپزشک خیلی حالت بهتر میشه

یکم باید قوی و صبور باشی عزیزم

عزیزم طبیعیه که چندماه اول تولد بچه خیلی کارای قبلی رو نتونی انجام بدی منم نه پستونک دادم نه شیشه شوهرمم کارش جوریه که یه شب در هفته هست و اکثرا تنهام
دوسه ماهگی پشیمون بودم از اینکارم و حس تو رو داشتم اما بهت مژده میدم که انشالله تا نهایت دوماه دیگه درست میشه و خوشحال میشی که پستونکیش نکردی این روزا میگذره بیرونم میری پیاده روی هم میکنی

چ جوری سر بچه داد میزنه یا تو؟

امیدتو از، دست نده گلم یه روز میاد که میتونی با خیال راحت به کارات برسی، بری بیرون ولی هیچوقت این روزاای نوزادیش که بگذرع دیگه برنمیگرده و مطمعا باش یه روز برا اینروزا دلت تنگ میشه

خوب ببر دکتر ببین چه میگه ایشالا خوب میشه

اونت بگیر براش یکم مدارا کن میگیره

دلت میات بگی آروم باش خونسردی خودتو حفظ کن ببین مشکلش چه ی گریه می‌کنه منم همینجوری هستم

الان پستونک بده دیر نشده

عزیزم
درکت میکنم
بخدا که خیلی سخته
وضع من هم همینه
یه سرویس بهداشتی ساده رفتن هم برام مشکل شده
ولی وقتی بهش نگا میکنم همه چی فراموشم میشه😅🥹

از یکی کمک بگیر عزیزم خودت یکمی استراحت کن ب شوهرت بگو