احساس میکنم بدجوری کم اوردم
احساس میکنم دیگه از پس مادری کردن برنمیام
این چهارماه اندازه چهار سال سختی داشت برام
اصلا ناشکری نمیکنما هرروز خداروشکر میکنم
ولی توانایی خودم دیگه داره تموم میشه
دوران بارداریم ک بشدت مزخرف و سخت بود اخراشم که بچم کم وزن بود همش بیمارستان بستری بودم
بعدشم بستری شدن دخترم و انقد هم ریز بود که میترسیدم بغلش کنم شیر میخورد خفه میشد شب تا صب جیغ میزد این همه وقتو شبا تا خود صب بیدار بودم. یه وقتایی ساعت چهار صب با ماشین میبردمیش بیرون اروم شه. صب تا شب بغلمه فقط سرپا. روی پام توی گهواره هم نمیمونه انواع اقسام قطره و دارو هم امتحان کردم. نه به خودم میتونم برسم نه به زندگیم نه به همسرم
جفتمون بدجوری کلافه ایم
هرروز یه چالش جدید داریم
الانم ک اعتصاب شیر کرده وزنشم کمه هر هفته مطب دکتریم ینی
انقد داغونم ک حتی گریه هم نمیتونم بکنم نمیدونم چیکار کنم
به همه چی راضی بودم ولی اینکه شیر نمیخوره منو داغون کرده تو ماشین شیر نمیخوره توی خواب نمیخوره با صدای سفید نمیخوره کلا بزور صب ۹۰ تا میخوره شب ۹۰ تا
بدجور احساس درموندگی میکنم

۸ پاسخ

عزیزدلم قشنگم خستگیت از متنی که نوشتی کامل معلومه. مطمئن باش این روزام میگذره و تو روز به روز داری قوی تر از قبل میشی و یادمیگیری که چجوری با سختیا چجوری کوچولوت بزرگ کنی. دقیقا تک به تک حرفات درک میکنم منم دختر زود به دنیا اومد بستری شد خودمم که دوران بارداریم سخت بود و بستری شدم قبل زایمانم بعد زایمانم که از شدت استرس زیاد شیرم یدفه افت کرد دخترمم از اول تمایل به سینه خوردن نداشت و چقدر غصه خوردم و خودمو مقصر دونستم که بچم نارس و شیرمو دیگه نمیخوره. یا دردای وحشتناک کولیکیش که الان کمتر شده و رفلاکس بجاش اومده و خواب و خوراک از بچم گرفته. جز صبوری نمیتونیم کاری کنیم و اینکه فقط خودمون قوی کنیم برای اینکه بتونیم کنار بیایم با شرایط حال حاضر.

دختر منم بد شیر میخورد ، کم میخورد ، دکتر شریت زینک داد. مولتی ویتامین و فولیک اسید
خیلی بهتر شده
البته شیرم زیاد توقع داشتم بخوره دکتر گف سه ساعتی ۹۰تا کافیه

جان دلم
خداقوت عزیزم
همه ما همچنین شرایطی داشتیم این مراحل پشت سر گذاشتیم و وارد چالش های جدید شدیم
میگذره

قشنگ می‌فهمم چی می‌گی. منم کلی گریه کردم و تموم شدم...
ناشکری نیست اصلا، درددله...
شیرش رو عوض کن شاید خورد 🥺

اخي عزيزم🥲خسته نباشي واقعا، خدا قوت بهت، ميدونم سخته ، ولي همه اين سختيارو پشت سر گذاشتي ، اينم ميگذره عزيزم، قرصاي مولتي ويتامينتو بخور، كمكت ميكنه ، منم هر روز يه داستان دارم، مادري يعني همين عزيزم

شربت نئوزینک بهش بده اد هم قطع کن مولتی بده

الهی بگردم
خیلی شرایطت سخته درکت میکنم
ماهم به نوعی درگیریم
هرکسی یه جوری فشار داریم
ایشالا زودتر میگذره و تموم میشه
به خودت سخت نگیر گریه کن خودتو خالی کن
تو خودت نریز

منم دقیقا مثل شمام الآنم تو مرحله اعتصاب شیرم😭

سوال های مرتبط