۷ پاسخ

آخی عزیزم اون بچه ب محبت نیاز داره

خب یعنی یکماهه از شوهرت دوری؟؟؟اگر اینجوریه دوری از شوهرت و خونت هم هست من جای شما بودم دیگه میرفتم سر خونه و زندگی خودم چون بچه خونه خود آدم حرف گوش کن تره تا خونه مامان بزرگ و بابا بزرگا برو خونتون دیگه بچتم زود به بچه دوم عادت میکنه

حتما از روانشناس کمک بگیرید وگرنه دخترتون خیلی آسیب میبینه
پیج دکتر علوی‌نژاد عالیه

خیلی سخته منم بودم ولی بزور پیش خودم میخابوندمش بغلش میکردم بعد دوماه روبه راه میشی ناراحت نباش فقط خودتو تغییر بده نزار دخترت ازت سیر بشه به یاد گذشته براش همون مادر باش یکم سخته ولی تلاش کن منو دخترم دوباره باهم خوب شدیم مثل قبل

ماه های اول همینه عزیزم
دخترت بخاطراومدن بچه دوم حسادتها ولجبازیهاش شروع میشه.
منکه ماه های اولی که بچم دنیااومده بود خیلی دخترمو زدم.دست خودم نبود خیلی عصبی شده بودم اونم لج میکرد منم جوری شده بودم میگفتم بکشمش راحت شم.ازبس رومخم بود منم حساس شده بود.
الان نمیزنمش امالجبازی وحسادتهاش هنوزم هست.
فقط باید صبرکنم پسرم بزرگتربشه کمترآسیب ببینه.
این روزامیگذره اما به سختی.
هنوزتوتنهانیستی.

چقدر من شدین شما،منم همینطورم، دخترم حسادت میکنه و من حساس ،به هیچ صراطیم‌ مستقیم نیس

عزیزم خب تازه زایمان کردی هرمونات بهم ریخته من خودم زایمان کرده بودم باورت نمیشه سره مامانم داد زدم که برو خونتون نمی‌خوام پیش من باشی😔😔😔خاک تو سرم
طبیعیه کم کم همه چیز روال میشه صبر داشته باش

سوال های مرتبط