۸ پاسخ

والله منم یه دوستی داشتم بخاطر ترس از بارداریو زایمان چهار بار ازدواج کرد و جدا شد
حالا توی سن چهلو دوسالگی از شوهر چهارمش یه پسر داره که چهل روزه بدنیا آورده
عزیزم ترس رو رها کن
بچه طعم خاص زندگی هست

منم میترسیدم هم از حرکات بچه توی شکم هم زایمان هم تربیت
ولی وقتی حامله شدم دیگ انگار هیچی برام مهم نبود جز بچم ن ترس داشتم انقد تغیر میکنی خودت از خودت متعجب میشی

بشو آنقدر لذت داره .... از همون اول باهاش حرف میزنی ترس غول بزرگیه میخواد بهترین تجربه زندگی تو ازت بگیره .
بخواه تا بیاد دنیاتو قشنگ کن

خب بخای نخای اخرش باید بیاری دیگ نترس اقدام کن انشالله زایمان راحت داشته باشی

بنظرم اقدام کن ع چی میترسی
رابطه ک دارید
پریودم ک شدی درداش میگن مث پریودیه یکم حالا کموزیاد
زایمانم ک یباره دردشو تحمل کن مث شب حجله ات ی هفته بعد یادت میره

چرا نمیخوای این حس تجربه کنی

ترس نداره. اولاش براهم جذابید چن وقت بعد ادم دیگ انگیزه ای برا ادامه نداره
بچه میشه خوشی و انگیزه ی ادامه و تحمل مشکلات

نترس منم همین بودم اول میترسیدم اما الان عاشق بچم

سوال های مرتبط