حستو درک نمیکنم
من کلا خودم عاشق بچهام
الانم حتی یه لحظه هم قبل دخترم رو یادم نمیاد نمیتونم زندگی بدون اونو تصور کنم...
محدود نمیشی اگه باهاش مثل یه دوست باشی ..
اگه بقیه هم کمکت میدن که عالیه من دخترم به مادر و پدرم وابسته شده اونا کلی باهاش بازی میکنن
بعدم تا آخر عمر ک نمیتونی بدون بچه بمونی
تصمیمتو زودتر بگیر تا سنتون بالاتر نرفته
دلت ب بودنش گرم نشه یعنی چی؟باید مادر بشی تا بفهمی
من از اون روزی ک تستم مثبت شد فهمیدم
یه موجود کوچولو رو داری حمل میکنی اصن یه حس قشنگی داره ..وقتی ک تکوناش شروع میشه رو برات نگم ..وقتی که اولین بار بغلش میکنی ..همش قشنگی داره
درسته شاید یه موقع های کمم بیاری ولی ارزششو داره
حتما برو یه مشاور
وقتی بچه بیاد زندگی کلا عوض میشه درسته خیلی مسئولیت داره شاید دیگه نتونی مث الان راحت ازاد باشی یا مال خودت باشی ولی بازم شیرینه بعدشم هرچی ادم تو سن کمتر مادر پدر بشه هم برا خودش بهتره بیشتر حوصله بچه رو داره و فاصله کمی با بچع داره میتونه فردا بچه 20 سالش شد درکش کنه
ولی کسی ک سنش یکم بره بالا ممکنه هزار اتفاق بیفته... نتونه بچشو درست درک کنه مشکل بیفته بینشون نتونه مث رفیق باشع
هم بچه ضربه میخوره هم پدر مادر ک سن کمی ندارن..نمیگم همین الان فوری تصمیم بگیر ولی خب الان دیگه چن ماه دیگع واقعا وقتشه بهش فک کنی چون دوسال وقت کمی نیس ک از ازدواجتون میگذره اگ دوسال بشه تقریبا شما همه خوشیاتون باهم گذروندین و... شاید بترسی از بزرگ کردنش ولی چی بهتر از اینکه کسی کمکت باشه هم یاد میگیری بچه بزرگ کنی هم اینکه دست تنها نیستی
بنظرم یه مشاوره برو خیلی بهش فک کن نمیگم الان بیار حداقل تا پنج شش ماه دیکه فکراتو بکن ک بعد بخای باردار بشی خودش ممکنه یسال بشه تا اون موقع میشه سع سال ک ازدواج کردین..
بعدشم خدای نکرده شمارو نمیگم خیلیا هستن اقدام میکنن و یهو میبینی باردار نمیشن تا چن سال حتما برو خودتو چک کن و تو فکرش باش عزیزم
من سنم خیلی کمه و همین فکرا رو میکردم
شوهرم خیلییی اصرار میکرد
گفتم اگر ذوقشو کور کنم شاید دوباره مثلا دلش بچه نخواد
برا همون راضی شدم
و الان دارم روز شماری میکنم برم صدا قلبشو بشنوم
خیلییی حس خوبیه
منم نمیخواستم به اصرار شوهرم رفتم دکتر و اقدام کردیم همیشه میگفتم نمیخوام بچم سقط شد تا ۳ماه گریه کردم جوری شد که طعمشو هنوز نیومد چشیدم بعد سقط دوباره اقدام کردم اصلا انگار دیگه نمیتونمبدون بچه خودمو تصور کنم، شمام برو تا چکاب بشی و اقدام کنی از کجا میدونی ماه های اول باردار میشی یه حس خوبی میگیری که پشیمونمیشی از طرز فکر الانت، البته منم ۲سال عقد بودم ۱سال هم سر زندگی خودم بعد اقدام کردم همیشه ب همسرم میگفتم باید بریم خونه خودمون ۱ سال سکوت ارامش سختیای عقد تموم بشه بعد اقدام کنم
عزیزم ببین من خودم تو سن ۱۹ سالکی ازدواج کردم و الان ۲۹ سالمه ....گلم ببین نظر شخصی خودم رو بخوام بهت بگم بر اساس تجربه هام اینه که خب منم اوایل میترسیدم محدود بشم و دست پاگیر بشه بچه واسم بعد از ۵ سال که از زندگیم گذشت یه نی نی آوردم خودم گه راضی بودم و تفریحاتمم کردم اما بعدی رو ک۷ میباس زودتر بیارم که اشتباه کردم خیلی طولانی شد ۵ سال بعدش الان یه نی نی دارم و میگم کاش زودتر میآوردم ...اما خب شما اگه گشت و گذار کردی و به هر حال مسافرت و خوش گذرونی هات رو انجام دادی یه نی نی بیار نگران نباش اصلا نترس این رو بدون که با بچه محدود نمیشی .زندگیت باحال تر میشه .فقط قبل از اینکه بجه بیاری اول آگاهی خودت و همسرت رو ببر بالا بعد اقدام کن که به چالش نخوری ...منظورم درک شدن و کمک دیگران بو بزرگ کردن بچه هست..ابن رو هم بدون تا وقتی حال و حوصله داری بچه آوردن قشنگه ..بعدش که دیگه آستانه حوصله و صبرت بیاد پایین هم خودت اذیت میشی هم بچه ات ..پس تا وقتی روحیه خوبی داری بقیه میگن که حمایتت میکنن یا علی بگو و شروع کن😊😁❤
من ۲۶ سالم بود اولیم آوردم کمکی فقط مامانم که اونم پادرد شدید داره ولی با این حال خیلیییییی کمکم کرد خدا خیرش بده اگه اون نبود میمردم چون بچم خیلی مشکل داره
بنظرم حتما باید شما از نظر روانی خودت اول بپذیری این موضوع رو بعد اقدام کنی. اما یه چیز دیگه هم اینه که همسرتون سنشون خوبه برای پدر شدن... توی این اتفاق فقط خودت باید تصمیم گیرنده باشی چون تمام مسولیت های بارداری رو دوش شماست، همسرتون نهایت حمایت مالی و عاطفی کنن شمارو، اما 9 ماه پروسه بارداری رو شما باید پشت سر بزاری.... اول خودت به یک امادگی روحی و روانی برس بعدش حتمااا اقدام کن
آخرش باید تسلیم بشی تا کی میخای فکر کنی و بترسی هرچی سنت بره بالاتر بدتره بسپر به خدا
راست میگه شوهرت اگه کمکی داری همه چی خوب پیش میره محدود نمیشی اصلا تازه وقت داری بچه های بعدی هم بیاری
به نظر من ترس و همین وسواس فکری از همه چیز بدتره منم همینجور بودم چند ماه با خودم فکر کردم کلنجار رفتم الان هم تصمیم گرفتم بچه بیارم سپردم به خدا الان حس خوبی دارم و میبینم ک خودم هم دوست دارم زود تر بچه داربشم
همه اولش آمادگی ندارن،ولی کم کم اوکی میشه ،اینقدر سخت نگیر
منم دقیقا همین مشکل دارم
ودلم میخواد درس بخونم
ترس نداره ک میدونی وقتی برا اولین بار صدا قلبشو بشنوی دیگع همون ترس از بین میرع ب جاش روزا رو میشماریم تا حسش نکنی نمیفهمی😊
حتما سنت پایینه مث من
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.