از صب که پامیشی همه فکر و ذکرت بچس
همش دنبال اینی ک غذای تکراری ندی یوقت زده نشه
یا اینکه چی بدی مقوی تره
هی تنوع میدی به صبحونه ناهار شام
هردقه برو یه ماده غذایی جدید بخر
بچه به بغل کلی پای گاز وایسی غذا براش بپزی
تا یه اِه گف سریع بپری بغلش کنی مبادا گریه زاری کنه
حتما هر روز ببریش بیرون چون بچه نیاز به هوای ازاد داره
با اقوامی که اصن زیاد باهاشون حال نمیکنی رفت و امد کنی چون بچه باید تو محیط شلوغ و اجتماع قرار بگیره
همه تمرکزت روش باشه
باهاش بازی کنی شعربخونی قصه بخونی
همه پولاتو خرج بچه کنی
دهن خودتو سرویس کردی رفته …
بعد یهو امروز ک مث همه روزای دیگ گذاشتیش رو تخت و دورش یه عالمه چیز چیدی ک مثلا امن باشه
از رو تخت با سر بیفته زمین
بعد از گریه ریسه بره 🫠🫠🫠بعدشم استفراغ کنه🫠🫠🫠
مامانشم ک من باشم از اون موقه دارم گریه میکنم و از غصه دق کردم و دوس دارم بمیرم🫠🫠🫠

عزیزززم
اتفاق دیگه رخ میده
افتادنش از روی تخت چیزی از ارزش مادری شما کم میکنه؟
شما از قصد انداختیش؟
باهاش دشمنی داری ؟
ن گلم ازین اتفاقات واسه هرکسی میافته
مواظب باشی کم مراقبت نکنی زیاااااااااد
قوی باش مادر
عزت نفس داشته باش عشقم
شما مادری همیشه بهترین هارو واسش خاستی و میخای
دیگه پیش اومده
خداروشکر ب خیر گذشته

اگر استفراغ کرده ببرش دکتر حتما

روتخت مشخص میفته نزارش

منم دخترم سرما خورده سرد و گرمش شده الان همش خودمو مقصر میدونم ک لباس آستین کوتاه پوشوندمش چون تو خونه هوا خوب بود بیرونم معمولا خوبه ولی دخترم سردش شده

منکه تخت رو جمع کردم از بس میترسیدم بچه بیفته .
یادمه بچه اولم باهم خواب بودیم 11 ماهش بود طفلک افتاد.
دیگه جمعش کردم

تقصیر تو نیست و این اتفاقات زیاد میفته ولی اون عذاب وجدان مادرانه رو هم درک میکنم که تا سه چهار رپز فکریی و فک میکنی مادرخوبی نیستی

الهی بگردمش.بچم.ببرش دکتر اگه بالا آورده عزیزم.تقصیر تو که نیست عزیزم.اتفاقه میوفته.تو همش داری براش تلاش میکنی.بچه میخواد کشف کنه.بلا سر خودش میاره.پسر من تا چشم ازش برمیداره میره خودشو میچسبونه به بخاری

بگردمت برا منم این اتفاق میخواست بیفته که خداروشکر ب موقع رسیدم

دکتر بردیش؟؟