۶ پاسخ

بسلامتی و دل خوش 😍🥰❤ منکه از سزارین بیشتر از طبیعی میترسیدم 😅

مامان آریا بهت درخواست دادم میشه قبول کنی من سنم کمه و میخوام سزارین اختیاری بشم میخواستم ازت چندتا سوال بپرسم ممنون

تا چن روز درد داشتین؟

اره واقعا باز خوبه ک تو توی همون اتاق عمل فشارت دادن بعضی ها تا وقتی ک میان خونه چن بار میزن سرش و ماساژ میدن
.....سز واقعا سخته ولی خب چ میشه کرد طبیعی هم سختتره ولی 😥
کاش میشد خدا همونجور ک سریع تشکیل داده جنینو همونجور بیرون بکشه

پیش کدوم دکتر رفتین عزیزم؟کدوم‌بیمارستان؟

انشاءالله

سوال های مرتبط

مامان اوا مامان اوا روزهای ابتدایی تولد
مامان Ariya🤍🧸🍯 مامان Ariya🤍🧸🍯 روزهای ابتدایی تولد
(پارت دوم )تجربه سزارین
پاهام بی حس شد و گز گز کرد اونجا ی استرسی افتاد تو جونم اینم بگم خیلی آدم ترسویی ام 😁پارچه سبز جلو روم زدن ...داخل سرمم یچیزایی زدن ..دو سه نفر هم بالا سرم بودن از جمله دکتر بی هوشی ...دیگه شروع کردن به عمل کردن .. ی فشارای ریزی به شکمم وارد میکردن که خوب برای اینکه بچه رو دربیارن طبیعی بود میشد تحمل کرد ...بعدش ی فشار از بالا دادن بچه رو کشیدن بیرون ...صدای گریه آریا دراومد بند دل منم پاره شده با گریه آریا گریه کردم 😭🥲همه ازش تعریف میکردن میگفتن نکا چه نازه چه سفیده مامانش 🥲
آریا رو آوردن کنار صورتم بهترین حس بود برا همه دعا کردم ❤
خلاصه آریا رو بردن همینطور که تو حال و هوای خودم بودم یهو حس کردم چهارتا دست با فشار زیاد از جای معدم محکم فشار دادن تا به پایین بچه ها نمیخوام بترسونم من اونجا مردمو زنده شدم از فشاری ‌که بهم وارد شد درسته بی حس بودم ولی از جای معدم که بی حس نبودم 🤦‍♀️🤦‍♀️سه بار قشنگ شکممو فشار دادن و تمیز خالی کردن ...بار سوم کم آوردم فقط داد زدم آیی معدمممم که اونجا سریع دکتر بیهوشی منو بی هوش کرد ...وقتی به خودم اومدم دیدم تو اتاق ریکاوری ام ....
ادامه پارت بعد :
مامان نیکا مامان نیکا روزهای ابتدایی تولد
مامان سید کوچولو🩵 مامان سید کوچولو🩵 ۲ ماهگی
تجربه زایمان ۱۱

همون شب نصفه شب بچه پیپی کرد مادرم رفت پرستارا صدا کرد گفتن ما فقط جیشو عوض میکنیم برای شستن پیپی خودتون باید عوض کنید 😂مای بیبی و اینام از قبل بهمون داده بود همون اول ک اوردنش ده تا دونه دادن ولی سایز ۲ خلاصه ک مامانم برد شستنی پیپیش مالیده شد ب لباسش 😂دگ اوردیمش از لباسایی ک خودمون اورده بودیم تنش کردیم ولی همون مای بیبی ۲ رو زدیم انداره کل هیکل بچه بود
صبح بعد از اوردن بچه یه چایی عسل برای من اوردن بعدشم یکم اب کمپوت گلابی خوردم و اومدن دستم رو گرفتن و از تخت پایین اومدم و راه رفتم چون ۲۴ ساعت از عمل گذشته بود خیلی سخت نبود ولی به هرحال درد داشت پمپ درد از گردنم اویزون بود فشار میدادم ک دردم قابل تحمل باشه دکترم بازم اومد بالا سرمون پرسید شکمتون کار کرد و گفتیم نه چنتا دارو نوشت و گفت فقط راه برید
خب من بیشتر از ۴۰ ساعت حتی ابم نخورده بودم چجوری باید شکمم کار میکرد ؟ 😐هرکاری بگید کردم دگ اخر دکترم گفت گیلیسرین بخرید انگشتتو بزن توش و بکن تو مقعدت سه تا شیاف و کلی شربت ملین و روغن زیتون و… انقدر راه رفتم ولی شکمم کار نکرد ک نکرد همه مرخص شدن من موندم تک و تنها بعدش مریضای جدید اومدن تختای کناریم
من گفتم تا غذا نخورم نمیشه واقعا اخرسر یواشکی کمپوت انجیر و گلابی رو باز کردم میوه هاشو خوردم و بالاخرهههه ۱۱شب شکمم کار کرد و کارای نرخیصمو انجام دادن و نصف شب مرخص شدم