۵ پاسخ

چرا اینقد تو و بچه‌رو اذیت کردن آخه🥺🥺

درکتون میکنم منم بیمارستان دولتی زایمان طبیعی کردم ۵ روز عذاب کشیدم هر روز معاینه و تحمل دردی وحشتناک بنده از اول بارداری استراحت مطلق بودم با دیسک کمر که تو ۳۷ هفته کمرم بشدت گرفت جوری که خم شده بود کمرم و نمیتونستم راه برم با این وضعیت باید میرفتم نوار قلب میگرفتم و چک میکردم ،ازشون خواستم سزارين شم اصلا کسی گوش نمیداد به حرفام 😔😔😔😔حتی دکترمم نیومد واسه زایمانم من اصلا آمادگی زایمان طبیعی و نداشتم هیچ تحرکی نداشتم وزنم بشدت بالا رفته بود دکترم اصلا راجب روند زایمانم صحبت نمی‌کرد با اینکه هر سری ازش میپرسیدم ،مرگ و به چشم دیدم تا بچم دنیا اومد

خدا لعنتشون کنه 🥺

روانی هستنا چهار روز شکنجه میدادن تو رو

عزیزم چقدر اذیت شدی

سوال های مرتبط

مامان نیهان مامان نیهان ۳ ماهگی
تجربه زایمانم پارت ۳
بیمارستان دولتی بود هر دفعه ک شیفت ماماها عوض میشد منو معاینه میکردن هر چی میگفتم ۱۰ دیقه پیش معاینه شدم اینا میگفتن ما هم باید معاینه کنیم هر نیم ساعت معاینه میکردن شانس من تو زایشگاه کسی دیگه نبود همه ماماها رو من تمرین میکردن ب دکتر هر چی گفتم سزارین کن همش دعوا میکرد میگفتم آروم معاینه کن عمدن طوری معاینه میکرد ک صدام ب آسمون می‌رسید کشتن منو از درد روز چهارم ک از ترکیدن کیسه آب ۲۰ ساعت گزشته بود همسرم آومد دعوا کرد ک بچم تو خشکی نمیتونه زنده بمونه زنم نمیتونه طبیعی زایمان کنه ببرینش سزارین گفتن نه دیقه نود می‌بریم سزارین بعد شوهرم گفتن میرم شکایت میکنم گفتن مهم نیست برو شکایت کن وقتی همسرم رفت دکتر گفت بیا برای بار آخر معاینه کنیم گفتم دیگه توان ندارم بزارین برم از بیمارستان بزور منو بردن معاینه خلاصه ۵ نفر معاینه کردن و گفتن فایده نداره وقتی ۴ روزه با آمپول فشار باز نمیشه و کیسه آبشم زدیم فایده نداشته این همه معاینه تحریکی انجام دادیم بازم نشده سریع باید بره اتاق عمل
مامان هاکان💙 مامان هاکان💙 ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۱
من توی ۴۱هفته و ۳روز رفتم بیمارستان معاینه کرد گف ۱ درجه باز شده ختم بارداری دادن بستری شدم ی اتاق تنها بودم اومدن باز معاینه کردن گفتن ۲فینگر دیر پیشرفت کرده ایزی وصل کنین( سوند داخل رحمم ) بدترین درد دنیا روی همین ایزیه بود ک افتادم ب لکه بینی آبریزش ایزی ک فقط داد میزدم میگفتم کیی میشه من از این بیمارستان راحت بشم اومدن باز معاینه کردن گفتن با ایزی شده ۳ درجه ک خودشون زنگ زدن ب ماما همراهم اومد ورزش داد دردام کنترل میشد اوکی بود تا این ک اومدن باز معاینه کردن گفتن ۲درجه من خودمو باختم چون ی روز تمام تو بیمارستان بودم هنوز زایمان نکرده بودم توی اون روز ی دوز ب من سرم فشار زدن من بدترین درد زایمانو سپری کردم ولی روی ۲درجه مونده بودم شب ساعت ۱۲ ی دوز سرم فشار قطع شد صبح ساعت ۶ دوباره شروع کردن ب سرم فشار باز دردام زیادتر شد من روی ۲ درجه بودم میومدن معاینه تحریکی میکردن خونریزی میکردم میگفتن باید طبیعی بدنیا بیاری من افسردگی گرفته بودم
مامان دایان مامان دایان ۱ ماهگی
تجربه زایمان پارت یک
من چهل هفته و پنج روز بودم دو هفته پشت سر هم میرفتم بیمارستان میگف بستری نمیکنم وقتت نشده ی ماما همراه داشتم باهاش مشورت کردم گف بیا من زایشکاه بستریت میکنم رفتم بستری شدم چهل هفته و پنج روز دهانه رحمم از ی سانتم حتی کمتر بود ساعت حدودن شیش عصر بستری شدم تز همون اول nst بهم وصل شد با چندتا امپول اومدن معاینه کردن گفتن ی ساعت دیگه کیسه ابتو میزنیم ک روند زایمان زودتر بشه
ی ساعت بعد اومدن کیسه ابمو زدن و نگم چقددددر چقدررر بد بود و وحشتناک درد داشت از وقتی کیسه ابمو زدن دردای شدید شدید منم شروع شد جوری ک میگم هزار بار برگردم عقب اون دردو نمیتونم تحمل کنم و حتی بهش فکر کنم دو ساعت من درد کشیدم ک یهو دیدم کل پرستارا و دکترا ریختن سرم ک ضربان قلب بچه اصلا خوب نیس و مدفوع کرده اورژانسی خیلی سریع رفتم سزارین و میگم هزار بار برگردم عقب حاضر نیستم طبیعی زایمان کنم و میگم اصلا حرف بیمارستانو گوش ندین و صبر نکین من واقعن خدا به خودمو بچم رحم کرد
مامان گل پسری مامان گل پسری ۴ ماهگی
مامان لنا ❤️ مامان لنا ❤️ ۳ ماهگی
تجربه زایمان
پارت ۲

تا شدم ۳۷ هفته و ۱ روز نوبت دکتر زنان داشتم رفتم اونم معاینه کرد و گفت هنوز دو سانتی ولی سر بچه توی لگن فیکس شده همین باعث میشه زود دهاته رحمت باز بشه ، اونم معاینه تحریکی برام انجام داد
، فرداش صب از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی و برگشتم ، توی تخت نشسته بودم که حس کردم یه ابی ازم اومد ، سریع رفتم دستشویی دیدم داره همینطور ازم اب میاد ، فهمیدم کیسه ابم پاره شده ، رفتم دوش گرفتم وسایلم رو جمع کردم و با شوهرم رفتیم بیمارستان .
اونجا معاینه کرد و گفت اره کیسه ابت پاره شده ولی دهانه رحمت همون دو سانته ، بستریم کردن و کم کم بهم امپول فشار تزریق کردن ، ساعت ۸ و نیم صبح بستری شدم ، تا ساعت ۱۲ ظهر دکتر اومد باز معاینه کردن و هیچ تغییری نکرده بودم کیسه ابم رو خالی کردن که خیلییی درد داشت داشتم میمردم از دردش واقعا ، ولی دردهای اصلیم که خیلی شدید بود شروع نشده بود
همینطور روی توپ ورزش میکردم و بشین پاشو میرفتم و روی تخت ورزش انجام میدادم
مامان فندق مامان فندق ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
دوشنبه ۱۲/۶
۳۸هفته و ۳روز بودم رفتم دکتر، معاینه کرد دو سانت باز بودم. ان اس تی گرفت گفت حرکات بچه کمه بهتره بیای برای زایمان. گفت پس فردا بیا بیمارستان.
توی این دو روز حسابی ورزش کردم تا بلکه دردم بگیره ولی چهارشنبه صبح بدون درد راهی بیمارستان شدم. ساعت ۹.۳۰ بدون درد بستری شدم. اولین معاینه تحریکی رو که انجام دادن، دل دردای پریودی خیلی کم پیدا کردم. تا ساعت ۱۰ دکتر اومد معاینه کرد همون دو سانت بودم و برام سرم فشار با دوز کم تجویز کرد.
بعد از سرم فشار دل دردام کمی بیشتر شد ولی قابل تحمل بود. درخواست ماما همراه کردم. ماما همراه توی دردام بهم ورزش میداد که خیلی به کاهش دردم کمک میکرد. تا ساعت ۱به همین صورت گذشت. ساعت ۱ دوباره دکتر اومد برای معاینه که گفت ۳ سانت شده و کیسه آبمو زد. بعد از کیسه آب دردام خیلی بیشتر شد ولی یه کم که گذشت توی انقباض هام ضربان قلب بچه افت پیدا میکرد. که ماسک اکسیژن بهم وصل کردن تا شرایطم اوکی شد. یه ساعت بعد دوباره معاینه شدم که هنوز همون سه سانت بودم و هیچ پیشرفتی نداشتم. دردامم زیادتر شده بود.