پارت ۳
روز بعد دوباره اومدن معاینه کردن دیدن هنوزم تغییر نکرده قرص داخل واژن گذاشتن بازم امپول له باسنم زدن که دهانه رحممو نرم کنه سرمم تموم شد بازم درد نداشتم دوباره یک سرم دیگه و یه آمپول فشار دیگه زدن دارو خواب اورم زدن که زیاد درد نکشم بازم دهانه رحمم هممن دو سانت و دونیم بود و تکون نخورد ساعت هفت شب بود اومدن کیسه ابمو پاره کردن خیلی اذبت شدم و دردام شروع شد تا ساعت یازده درد کشیدم یازده اومدن معاینه کردن گفتن هنوزم همون دو سانت و نیمی سر بچم نیومدن تو لگن تو نمیتونی طبیعی زایمان کنی دکترت گفته سزلرین بشی ساعت یازده سوند بهم وصل کردن و خیلی اذیت شدم تا یک درد کشیدم یک سزارین شدم
بعد زایمان بخاطر بی حسی خیلی درد داشتم سخت بود راه رفتن ولی الان شیش روزه گذشته و دارم بهتر میشم اما هنوز درد دارم اما کمتر
اینم از تجربه زایمان من سخت بود اما الان پسر کوچولوم سالم کنارمه به تمام سختی هاش می ارزه 🥺😍

۶ پاسخ

مبارکه گلم....میگم قبلش پیاده روی و ورزش هم داشتید؟

آخی عزیزم
میدونم خیلی اذیت شدی انشاءالله سالم و سلامت با پسر نازت این روزا رو به خوشی بگذرونین و زود سر پا بشی 🥰
خدا برات نگهش داره عزیزم قدمش نیک باشه براتون

رفتار پرسنل بیمارستان و تمیزی و زایشگاه چطوری بود بد اخلاق بودن

دقیقا زایمان منم مثل تو

ممنون از اینکه تجربه ت اشتراک گذاشتی 🥰 مبارک باشه قدمش

مبارکت باشه عزیزم ❤️

سوال های مرتبط

مامان لیمو مامان لیمو ۲ ماهگی
مامان هاکان مامان هاکان ۱ ماهگی
پارت سه


دیگه من ساعت ده شب بود بستری شدم کلا هر یک ساعت ان اس تی میگرفتن و معاینه میکردن اما خبری نبوددد تا فرداش ساعت 11 صبح یه پرستار اومد بهم یه قرص داد که دردام شروع بشه و شاید دهانه رحمم باز بشه خلاصه گذشت تا ساعت دو بازم هیچ دیگه بهم امپول فشار زدن ساعت سه معاینه کرد و بازم هیچ اما درد داشتم دیگه خانمه نزدیک 20 دقیقه مدام معاینه کرد دهانه رحم 1 سانت شد و کیسه ابمو پاره کرد و اونموقع دردام وحشتناک شدددد و همین جوری هی معاینه و دهانه رحم همون یه سانت موند ساعت 10 شب شد گفتن ماما همراه بگیر سریع یه ماما گرفتیم و اومد معاینه کرد دید بچه خیلی پایینه و دهانه رحم بسته هست بهم مسکن زد و معاینه کرد شاید همه انگشتاش رو کرد داخل و زور زد که دهانه رحم شد 5 سانت من دیگه حالم بد شد بهم دوتا کپسول اکسیژن وصل کردن و ان اس تی که دردام همش رو 99 بود و من دیگه داشتم از بین میرفتم و باز معاینه کرد دهانه رحمم کرد 8 سانت و من دردام بیشتر بیشتر شد و بازم معاینه کرد شدم 10 سانتت دیگه فشارم اومد پایین داشتم از هوش میرفتم ساعت 12:20شب شده بود و دیگه ماما صدا پرستارا زد که بیاین این خانم داره از هوش میره و دهانه رحمشوباز کردم بهم گفتن بچه داره دنیا میاد و بهم چندتا دستگاه وصل کردن وگفتن زور بزن تا میتونی منم اینقدر زور زدممممم تا بچم ساعت 1:15شب دنیا اومد و همون لحظه دردام تماممم شددد و عشقمو بغل گرفتم 😭خیلی درد کشیدم اما ارزششو داشت
مامان جوجو مامان جوجو ۵ ماهگی
پارت ۲ زایمان طبیعی 🥲
همون ماما ساعت ۹ اومد آمپول فشارمو زد تا ۹ و ربع دردام کم کم خیلی خفیف شروع شد اولاش دردام هر ۱۰ دقیقه یکبار بود بعدش ساعت ۱۰ معاینه شدم یک سانت و نیم بودم و دردم هر ۵ دقیقه یکبار شد تا ساعت ۱۱ ۲ سانت شدم و دردام هر ۲ دقیقه یا ۳ دقیقه بود دیگه تا ساعت ۱۲ دردام اصلا مکثی نداشتن و اومدن معاینه کردن گفتن ۲ سانت تحت فشاره آمپول فشار خاموش کردن و گفتن دیگ از الان به بعد فقط دردای خودته ساعت یه ربع به ۲ بود ک بازم معاینه شدم البته درد شدید داشتم و ۳ سانت بودم دیگه دردام هی بیشتر می‌شد ساعت ۲ و ۴۰ دقیقه بود صداشون زدم گفتم من درخواست ماما همراه میخام دیگه تحمل این همه درد ندارم و بازم معاینه شدم ۵ سانت باز بودم ک گفتن هزینه الکی نده تا یه ساعت دیگه زایمان میکنی نصف راه اومدی و کیسه آبم رو ترکیدن واسم ولی بعد از هر معاینه من خونریزی داشتم
ساعت ۴ و نیم من احساس مدفوع داشتم میخواستم برم دستشویی ولی گفتن رو تخت کار خودتو بکن لگن درد شدید داشتم وقتی دردم میگربت تمام بدنم به لرزش میوفتاد بعد ساعت ۴ و ۴۵ دقیقه شب واسم گاز بی حسی آوردن ک بتونم درد تحمل کنم و معاینه شدم ۹ سانت بودم تو همین لحظه فهمیدن صدا قلب بچه ام اف کرده زود اکسیژن بهم وصل کردن و گفتن نفس عمیق بکش تا اینکه صدا قلب بچه ام درست شد
ادامه پارت بعدی🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️