۵ پاسخ

یه هفتست دیگه فوقش یکم بهونه میگیره

و منی که یه ماهه دقیقه خونه بابامم و قراره یه ماه دیگم بمونم خودم دلم برای شوهرم تنگ شده ولی پسرم دیگه عادت کرده اینجا سرش گرمه دورش شلوغه زیاد بهونه نمیگیره

سرگرم ميشه بهش خوش ميگذره يادش نمياد شب هم اينقدر خسته ميشه كه خوابش ميبره

بری انقد سرگرم میشه که باباش یادش نمیفته پسر منم اینطوریه

بری خودشو با شرایط اوکی می‌کنه عزیزم کاری نمیشه کرد

سوال های مرتبط

مامان Ayhan مامان Ayhan ۳ سالگی
سلام خانوما.پسر من خیلی ب من وابسته شده بدون من هیچ‌جا نمیره قبلا اینجوری نبود خونه دوتا مامان بزرگاش چندساعتی ک کار داشتم میذاشتم اونجا میموند.الان نمیمونه میگه تو هم بیا.یا با باباش میرن مغازه نمیمونه نیم ساعت نمیشه ب باباش میگه منو ببر خونه میخوام برم پیش مامانم.دیشبم شام خونه مامانم میخواستیم بریم قبلش خرید داشتیم رفتیم بیرون بعدش رفتیم خونه مامانم تو راه ک داشتیم میرفتیم گریه میکرد میگفت نریم بریم خونه خودمون.ینی یجوری شده ک دوس نداره خونه کسی بره.با اینکه خونه دوتا مامان بزرگاش بچه های دیگه هم هستن تنها نیست.بنظرتون چرا اینجوری شده؟؟
البته اینم بگم من خیلی تو خونه ک هستیم اذیت ک‌ میکنه دعواش میکنم اعصابم خیلی ضعیف شده.خیلی ناراحتم سر این موضوع همش شب ک میشه میگم از فردا دیگه دعواش نمیکنم اما وقتی اذیت میکنه یا نق میرنه تحملم کمه دعواش میکنم😔
بنظرتون چون دعواش میکنم وابستگیش زیاد شده؟؟
الهی بمیرم کاشکی بتونم دیگه دعواش نکنم خدایا خودت بهم صبر و تحمل بده فقط