به من میگه یکیتون نیومد این خونه رو برامن تمیز کنین انتظار داره من برم خونه اونو تمیز کنم با این بارداریم. کلا نه اینش والا برا اون دوتا خواهرم بهترین جهاز داد و عروسی هم گرفت براشون برا من هیچی جهاز میگفت باید داماد بخره.برا اینکه من گفتم اینو میخوام میخوام باهاش ازدواج کنم گوش ندادم به اون.اونوقت خودش یه شوهری انتخاب کرده برا خواهرم که با زناس و خواهرمو کتک میزنه.خواست منو اونکار کنه زورش اومد نتونسته گفتم برو شانس اوردی جای خواهرم نیستم وگرنه با این شوهر انتخاب کردنت بلد بودم چکارت کنم.اته مامانم خواهرمو مجبور کرد با این داماد ازدواج کنه
پسرم میگه خوب بود تا تو از دکتر بیای مادر جون سرمو نبرید
سر بچه قبلیم از موقع زایمانم هم گذشته بود خواستن بستریم کنن میگفت بریم خونه بستری نشو تا من برم مراسم داییم بعد فردا بیا بستری شو قید نبود یه موقع بگه بچه دیر اونده نکنه خفه بشه چیزیش بشه بفکر مراسم داییش بود میگه منو از تو فامیل انداختی با زایمانت
من امینوسنتز انجام دادم چون خونمون پله داشت و کسی هم نبود رسیدگی کنه بهم رفتم خونه مادرم مادرم یه روز که موندم گفت خب دیگه بلند شو برو انگار حالت خوبه پاشو برو خونت من مهمون دارم میخوام به خونه زندگیم برسم گفتم بابا تا سه چهار روز حداقل باید دراز باشم یه موقع نشتی نکنه بعد دیگه بچم یکم شیطونی کرد جیغ میزد یا یکم ریختو پاش میکرد با سیم جارو برقی محکم زد بچمو بعدم با چاقو دستش کشید به گلو بچم خط افتاد خون افتاد بعدم هی باز کشیده زد به بچم هی غر غر که پاشو برو خونت بهونشو گذاشت به بچم که اذیت میکنه دیگه بلند شدم وسایلمم سنگین بود بلند کردم اومدم خونه خودم بخاطر اینکه مهمون میخواد بیاد فامیلاش بیان خونش بهونه گیری کرد منو کرد بیرون بهش گفتم من اگه اومدم اینجا برا این بود که احتمال سقط داره امینو پله ضررداره برام بعد گفت خب سقط بشه بدرک کلی گریمو در اورد
عزیزم کجای اصفهان ساکنی
وای یا خدا من زنگ میزنم خونه مامانم دارن کباب میخورن الکی میگن سیب زمینی درست کردیم ک من دلم نخواد آخه اونا شهرستان حیاط دارن من جایی برا کباب ندارم
وای چقدر بد خدا بهت صبر بده و مادرتو عاقل کنه..اخه مادر مگه با بچش همچین رفتاری میکنه
اینک گفتی شماره ن مادر بنظرمقطرابطه کن
عزیزم اصلا بهش فکر نکن...
میدونم سخته..مخصوصا چون مادره...آدم توقع داره...
اما بهترین کار اینه که اصلا بهش فکر نکنی...به چیزای خوب فکر کن...خدا رو شکر شوهرت هواتو داره.. خیلی از مردا از این شرایط که خانوادت بهت احترام نزارن سو استفاده میکنن..پس شکر خدا که خونواده خودت یعنی همسر و بچتو داری...
توقع ازش بردار تا آروم شی..
مادامی که فکر کنی مامانته و توقع داری ازش همینطور میشکنی....
ولش کن..بعضی ها هر چقدرم باهاشون صحبت کنی عوض نمیشن...پس خودتو راحت کن و بهش فکر نکن...
به نی نی ات فکر کن..
به چیزای خوب فکر کن...💚به خبرای خوب فکر کن...💚
خودتو و همسرت و پسرت و نی نی تو عشقه که خدا هواتو نو دارن.😍.بقیه رو بی خیال..
راستی میدونستی الان که بارداری فرشته ها کنارتن ک هواتو دارن...حتی برات دعا میکنن...🥰
چی شده مگه
میگن بهش زیر پای مادرانه ولی بخدا توجه کردین باباهامون از مادرامون خیلی مهربونترن
عزیزم خیلی ناراحت شدم واقعا حرفی نیست که بگی 😔😔😔
چقدر ناراحت شدم 🥺 عزیزم بنظرم نرو دیگه خونشون باید متوجه رفتار زشتش بشه اخه چطور مادر دلش میاد اینکارو با بچه و نوه ش بکنه
دیگه خونه مادرت نرو این مادره یا شمره؟
ای خدا اشکم در اومد انشاالله خدا خودش هوای بچه هاتو خودتو داشته باشه .چقدر شرایط سختی داری .خونت بشین زیاد کار نکن آروم باش قرص های که بهت دادن رو سر وقت بخور که کیسه ابت نشتی نکنه .به شوهرت بگو هواتو داشته باشه.
میخای تعریف کن چی شده آروم شی شایدم ب نظر تو خیلی بد باشه
چی شده مگه آره منم بعضی اوقات ناراحت میشم از دستش😔
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.