۷ پاسخ

به نظرم چهارسالگی یکی از سخت ترین قسمتاشه🤧

منم با همه قطع ارتباط کردم پسر بزرگه ۴سالشه کوچیکه ۲ سالشه. امام سرویس چوبمم انداختم رفت خونه رو خالی کردم و با همه قطع ارتباط تا دلشون خنک بشه

۴ سالم کوچیکه واقعا و اوج لجبازی
صبور باش عزیزم
میگذره

ب این فکر کن ک هر دو بچه ان

برا دخترتم بگو به درک چهارسالشه کوچیکه میگذره....چهارسالم واقعا سنی نیست که توقع داریم عاقل باشن

میگذره عزیزم همش اقتضای سنشون هست چهار سالگی اوج لجبازیه درکت میکنم چون خودمم شرایط مشابه دارم اما آروم باش و نذار دیگران اینو نقطه ضعف بگیرن ازت

منم
منمممم

سوال های مرتبط

مامان آرشا و آیهان مامان آرشا و آیهان ۴ سالگی
سلام دوستان وقتتون بخیر
خیلی دلم گرفته دلم میخواست حرف بزنم و سبک بشم اینجا همه مادریم پس درکتون بیشتره
۴۰روزه زایمان کردم حال جسمیم تقریبا خوبه ولی روحی بخاطر تنهایی خیلی بده خیلی خستم خیلی
آیهان مدام گریه میکنه میدونم دلدرد داره ولی کلافه شدم چون تنهام و آرشاهم بهم احتیاج داره خیلی کم میخوابه اگه میخوابید به همه کارا میرسیدم صبح که بیدار میشم اگه شوهرم خواب باشه حتی دستشویی هم نمیتونم برم چون ممکنه ارشا کاری کنه جفتشون باهم بیدار میشن صبحونه آرشارو هول هولکی میدم ی دستم لقمه میگیرم بااون دست بچه بغل میگیرم تا شب اوضاع همینه شوهرم سرکاره و‌حالا کارش فشرده تر شده از۸به بعد غیر قابل کنترل میشه چون شروع گریه ها شدید آیهانه هرشب بلا استثنا ارشا شامش رو ول میکنه چون میخواد پیشش باشم و حتی بهش غذابدم ولی نمیشه نمیتونم زیاد بازی کنم چون همش باید بچه ساکت کنم خودشم استرس میگیره و میگه از صدا گریه ها آیهان میترسه
وقتی فرصت باشه کلی میچلونمش چون خیلی دلتنگش میشم کلی حرف میزنم و واقعا حال روحیم بهتر میشه
شبا با گریه خودم و ایهان میخوابونمشون و بعد از اون میرم سراغ تمیزکاری و پختن ناهارفردا اخرشب جنازه میشم و تا۷صبح ک جفتشون بیدار میشن صدبار باید شیربدم و بیدار بشم
دیشب شاید۳،۴ساعت خوابیدم و تایک شب باید دووم بیارم ک فداسرشون من بابت استرس و تنهایی و خوب رسیدگی نکردن ناراحتم
مامانم شاغله و حالا بازار کارشه کسی دیگه نیس کمکم کنه هرروز از بعدازظهر استرس غروب به بعد رو دارم ک یهو حجم کارم زیاد میشه و گریه ها شر‌وع میشه
خیلی دلگیرم خستم میدونم بعدها شرایط بهترمیشه ولی من میخوام ازاین شرایط لذت ببرم بعدها بچه هابزرگ میشن من دلتنگ خوابیدن تو بغل ارشام بازی هامون وخیلی چیزادیگه