شوهرم تو کافه رستورانه افطار نیست سحر میاد امروز مغرب منو رسوند خونه مامانم اینا منکه روزه نیستم ولی افطار خوردم با مامانم اینا حالا قراره شوهرم سحر بیاد بعد چون دیروقته و خونمون هم دوره همینجا بخوابیم
حالا مامانم میخواست سحری بپزه سبزی قورمه کم داشت چیز دیگه هم یا ما تاره خورده بودیم یا اونا گفتم همون قورمه سبزی بزاره دیگه گفتم اگر کم بود من نمیخورم چون روزه نمیگیرم مامانم هم اره یه قاشق بخور
حالا لعنت بر شیطون از الان حس گشنگی میکنم فکر نکنم خوابم ببره تا همین یک ساعت پیش خیلی سیر بودم ترش کرده بودم
شماهم اینجوری میشید ترش کنید یکم بعد گرسنه شید؟
حالا نمیدونم چیکار کنم گرسنه هم میشم حالم بد میشه

۱۰ پاسخ

خودکرده رو تدبیر نیست منم برام پیش اومده

الهی عزیزم

برنج بیشتر بپذه بعد خورشت هم هرچی شد باهم بخورید آخه خونه مامان و باباادم که نباید تعارف باشه

میتونس برنجشو بیشترکنه خورشت کموبیش میشد حامله ای عزیزم برو بخور واجبترازهمه ای

دو لقمه بخور بابا حامله ای

دو لقمه قورمه سبزی با نون بخور

بارداری و بوی غذا پیچیده واسه اونه
حتما یکم بخور وگرنه تا ابد چشمت دنبال این قورمه سبزی میمونه
اگرم خورشت کمه یه تن ماهی کنارش باز کنین اما حتما خودت بخور

برو یه لقمه نون پنیر بخور بگیر بخواب

الهی .

😂😂😂

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
آموزش خواندن ساعت
برای آموزش خواندن ساعت به کودکان چه کنیم؟
رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن

سوال های مرتبط

مامان نهال مامان نهال ۴ سالگی
سلام خانوما من چیکار کنم ی بار پیش دخترم با شوهرم دعوامون شد حالا دخترم هر جا میریم یا میره میگه مامانم اینا دعوا کردن آبرومو برده آخ دیگ چ رفتاری کنم خبر چینی نکنه
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان دخترای نازم مامان دخترای نازم ۴ سالگی
سلام مامانا دیشب خونه مامانم بودم دخترم ی کم زیاد روی کرد حالا از ساعت 7 صبح دست میزاره دلش که درد میکنه.. نصف قرص فاموتیدین بهش دادم.. شرب دیسلکومین هم دادم.. بالا میاره مثل خلطه استفراغش هیچی هم نمیخوره.. چی بهش بدم خوب شه شوهرمم نیست دست تنهام
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ترنم مامان ترنم ۴ سالگی
سلام مامانا دخترم ب مامانم خیلی وابسته ی..امروز از صب همش ز میزد ب مامانم گریه میکرد ک بیا اینجا...نمیدونم چیکار کنم..آخه اینجوری ک نمیشه..بجه های شمام هم اینجوری هستن
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان دل آرا مامان دل آرا ۴ سالگی
خانما دیگه نمیدونم چیکار کنم دخترم از صبح که بیدار شد ۴ تا لقمه املت خورده ( لقمه ها در حد دو بند انگشت)دوتا فنجون شیر موز یه شکلات کوچیک
غذا بهش گفتم قورمه سبزی و مرغ هست بازم نخورد
بخدا انقدر لاغره انگاری ۳ سالشه نه ۴ سال و نیم
نمیدونم چی بدم یه مدت زینک هم خورد ولی بی فایده اس
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان حلما مامان حلما ۴ سالگی
پ.ا.رت ۱۰۰....
خاله هرروز می‌گفت می‌خوام برم خونم......
و هرچی می‌گفتیم خونت سوخت قبول نمی‌کرد......
کم کم متوجه شد حالم خوب نیس.....
و تا حالمو پرسید زدم زیر گریه.....
خاله.....
جان....
میشه بمونی اینجا....
منم جز تو کسیو ندارم....بمون هم بشو مادرم هم همدمم.....
نه دخترم من مال شهر نیستم.....
اینجا انگار خفه میشم.....
اما بخاطر تو یه مدت میمونم......
تو این مدت اینقد بهم رسیدگی میکرد انقد سعی می‌کرد منو شادنگه داره که من اگه یه روز قرصامو می‌خوردم سه روز نمی‌خوردم.....
اما کم کم اونم به ما عادت کرده بود....
دیگه مثل سابق خونشو نمی‌گرفت......
هم واسه من مادر شده بود هم واسه جاریم......
بهنام گفت خاله انتخاب من یا بمون پیش ما یا بگو برات خونه بگیریم اما بدون بمونی پیش ما بهتره هم پیر شدی هم تنهایی....
هم هواست به ما باشه هم از تنهایی در بیا......
خاله اولش من من کرد ولی بعد گفت باشه .....
خوسحالترین آدم دنیا بودم...
مامان حلما مامان حلما ۴ سالگی
پ.ا.رت ۹۰
بچه داشت روز به روز بزرگتر می‌شد....
دیگه شروع کرده بود به خندیدن.....
بالاخره بچه جاریم به دنیا اومد...
با اینکه خیلی ازش خوشم نمی‌اومد و واقعاً دلم رو شکسته بود اما باز هم رفتم هم دیدن بچه‌اش و هم خودش.....
دیگه خونمون حسابی شلوغ شده بود سه تا بچه کوچیک داشتیم.....

مادر شوهرم خیلی خوشحال بود همش می‌گفت باورم نمیشه که خدا توی دو سال تمام آرزوهای منو برآورده کرد و هر سه تا پسرم صاحب بچه شدن.....
رابطه با بهنام خیلی خوب بود....
بهنام عکس ظاهرشو رفتارش خیلی قلب مهربون و نازکی داشت.....
گاهی می‌گفت سحر وقتی تو صورت هدیه نگاه می‌کنم خجالت می‌کشم حس می‌کنم کار خیلی بدی کردم....
اما وقتی آرامش می‌کردم می‌گفت نه سحر کار خوبی کردیم ما می‌تونیم دوباره بچه‌دار بشیم ولی اونا هیچ وقت نمی‌تونستن بچه‌دار بشن......
بچه‌هامون داشتن بزرگ و بزرگتر می‌شدن و خانواده ما هر روز داشت صمیمی‌تر از قبل می‌شد....
خیلی جالب بود خونه نه بحثی بود نه دعوایی مه سرشون تو کار خودشون بود و احترامات رو به جا می‌آوردن....
شیطون خانواده بهنام بود....
مامان نفسم مامان نفسم ۴ سالگی
هفته قبل دخترم و دخترعموش خونه مادرشوهرم بازی میکردن من و شوهرم بیرون بودیم دلم بستنی میخواست گفتم بخره شوهرم گفت دلت میاد بدون دخترمون بخوری دخترم عاشق بستنیه، چند ساعت قبلشم دخترم بهم گفته بود بستنی میخوام
خلاصه به شوهرم گفتم دوتا بستنی بگیر ببر بده بهشون که با دخترعموش بخورن ولی میترسم دختر داداشت سرما بخوره فردا مادرش بگه برای بستنی بوده شوهرم گفت نه چیزی نمیشه
الان میگه داداشم زنگ زد گفت دخترت بعد اون بستنی چیزیش نشد گفتم نه گفت دختر من استفراغ کرد😐
بعد جالبه میگه داداشم میگفت بعد اون بستنی اینجوری شد خود دخترش میگفت نه یه چیز دیگه رو میگفت اونو خوردم اینجوری شدم
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان نفس مامان مامان نفس مامان ۴ سالگی
مامانا می‌خوام ی درد دل کنم الان یک ماهه زایمان کردم به خاطر ی سری شرایط فعلا خونه مامان هستم چون خودم ی شهر دیگم تو این مدت منی که حتی ی لحظه از دخترم جدا نبودم و بدون هم نمیخوابیدیم الان رابطه با دختر ی جور دیگه شده نمی‌دونم اون موقع کارای اشتباه یا لج بازی کردن شو می‌تونستم تحمل کنم یا ی جور حل میکردم ولی الان زود عصبانی میشم و سرش داد میزنم مثلا امشب اومد تو اتاق پیش من بخوابه هزار تا ایراد گرفت که گرممه نمی‌دونم پتو صاف باشه و چیزای دیگه آخرم من سرش داد زدم دوباره برگشت که پیش مامانم بخوابه خیلی از هم دور شدیم دست خودم نیست چیکار کنم تا میگم کارم اشتباهه باهاش خوب باشم همش ی کار می‌کنه همه چیز خراب میشه دلم نمی‌خواهد اینجور پیش بره
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان نفس و تودلی💚 مامان نفس و تودلی💚 ۴ سالگی
شوهرم از مغرب باهام قهر کرده سر اینکه موهای دخترم خیلی بلند شده بود سه چهارسانت از پایینش کوتاه کردم میگه چرا من گفته بودم کوتاه نکنی ولی من قبلا بهش گفته بودم کوتاه کوتاه کنم گفته بود نه
واقعا فکر نمیکردم یخورده از پایینش زدم اینقدر زهرمار بشه
شام هم نیمد بخوره
من واقعا سختمه حموم کردن دخترم موهاش بلند شده بود نیاز داشت زودتر شسته بشه ولی من نمیتونم کمرم درد میگیره و کلا پایین موهاش هم بد شده بود سه چهار سانت کوتاهش کردم
هرچی من میگم تمومش کن بابا دوماه دیگه دوباره همونقدریه ول نمیکنه هرچی هم گفتم بیا شام بخوریم نیمد
تصمیم گرفتم منم مثل خودش رفتار کنم دیگه حرف نزنم باهاش و قهر باشم دیگه هم برای آشتی پیش قدم نشم
نظر شما چیه؟
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان مهدی مامان مهدی ۴ سالگی
مامانا، بچم پنج ماهشه، حساسیت به پروتئین گاوی و رفلاکس هم داره
خیلی خیلی کم خوابه همش بغل میخواد و اگه بغلش نکنم از گریه کبود میشه
دائم هم شیر میخواد دکتر گفته باید شیر خوردنش به هر ۳ ساعت یکبار برسه من هنوز نتونستم برسونمش به ۳ ساعت به زور ۱ ساعت و نیم سرگرم بشه بعدش فقطططط گریه میکنه، اصلا نمیدونم چیکار کنم، نمیدونم گرسنه هست نمیدونم به خاطر دندونه نمیدونم رفلاکسه
خیلی گیج و کلافه شدم نمیدونم چیکار کنم اینقدر بچم اذیت نشه
از صبح که بیدار شده بود تا عصر بیدار بود تا می‌خوابه زود بیدار میشه
دیگه چون درست نخوابیده بود قبل اذان خوابید چندبار هم بیدار شد تابش دادم خوابید چون خسته بود دیگه اما همش احساس میکنم اذیته نمیدونم چرا اینقدر کم خوابه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان آلا مامان آلا ۳ سالگی
خاهشا بخونید خیلی وقت پیش بچم یه دعوای بد دید و پلکش شروع کرد به پریدن دو یه روزی اینطوری بود خوب شد دکتر گفت تیکه استرس بگیره بترسه عصبی بشه با همونطوری میشه پلکش محکم تر از اون یکی بسته میشه خداروشکر بهتره یعنی دعوا نبینه اینا خوبه چند روز به عید دیدم همون چشمش انگار درشت تر از اون یکیه بردمش چشم پزشکی ک دکتر خیییلی معروفیه توی شهرمون بینایی سنجی هم نبردم تاحالا گفتم بهش بگم همه رو خلاصه با دوتا دستگاه چشماش رو دید یخ چراغ قوه گرفت بهش میگفت نگاه کن اینا گفت خوبه ن عینک میخاد ن دارو و ن مراجعه مجدد بعد از اون روز هی من نگام به چشمش هست حس میکنم گاهی وقتا درشت تر از اون یکی میشه همین رو هم به دکتر گفتم گفت چشاش سالمه حالا پست قبلم ببینید عکس گذاشتم نمیدونم حساس شدم یا چی بخدا میترسم ناشکری کنم ....
خدایی نکرده مشکلی بود دکتر متوجه نمیشد؟مثلا اگر فشاری چیزی روی چشمش بود؟ببینید خاهش میکنم قبلیمو از بس کسی جواب نمیده سنشو کم کرده بودم😑🥲🥺
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان 🌱الیسا🌱 مامان 🌱الیسا🌱 ۴ سالگی
ناهار عدسی خیس کرده بودم ناهار بزارم. مامانم الان زنگ زد میام ناهار
زشته عدسی؟ یا برنج بزارم؟
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر
مامان گل پسر مامان گل پسر ۴ سالگی
خانومایی که بچه هاشون ابله مرغون گرفتن یه لحظه میان یه سوال دارم من پسرم ۸سالشه آبله گرفته امروز ۵روزه دوکه هاش تقریبا خشک شده ما این مدت اصلا غذای سرخکردنی درست نکردم دیگه خسته شدم دلم قورمه سبزی میخواد میتونم تو خونه غذا درست کنم اخه میگن بو سرخردنی هم ضرر داره راهنمایی میکنین
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان kosar_zahra مامان kosar_zahra ۴ سالگی
مامانا من و دختر بزرگم سرما خوردیم البته مرحله آخرشه دیگه.دختر کوچیکمم ی کوچولو آبریزش داره و دماغش یکم کیپ میشه گاهی گهگاهی خیلی کم سرفه هم می‌کنه البته تب نداره .حالا واکسن چهارماهگی داره ک باید پنجشنبه میزدم ک بخاطر این موضوع کنسل شد .حالا امروز از بهداشت زنگم زدن گفتن تب خفیف هم اگر داشته باشه ایرادی نداره میشه واکسن زد. ک من گفتم یکی دو روز دیگه صبر میکنم ک بهتر شیم هممون .بنظرتون چیکار کنم ؟ این سرماخوردگی ک دختر کوچیکم داره با واکسن اذیتش میکنه؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان فرفری خانم🥰 مامان فرفری خانم🥰 ۴ سالگی
سلام خانما شده برای کیست تخمدان رحمش و بردارن تو اطرافیانتون بودن مامانم امروز رفته بیمارستان پیشش نیستم زنگ زد اینجوری گفت دارم سکته میکنم حالم بده 😭😭😭😭
مشاهده ۷ پاسخ دیگر