۵ پاسخ

پسر منم همینه. ببین خویت تنها نیستی. همه بچه ها اینجوری میشن یوقتایی

دختر منم یه مدت کم اشتها بود نمیتونست چیزی بخوره همش عوق میزد بی قرار بود بردم تل گیری خوب شد

یه چی ک خیلی دوس داره براش درست کن لااقل

۲ظهر دیروز؟؟ای بابا چرا هیچی نمیخوره؟درک میکتم ما مامانا بی اشتهایی بچه ها خیلی اذیتمون میکنع

پسر منم ۸ ماهشه هیچی نمیخوره دیوانم کرده خدارو شکر تنشون سالمه درست میشه همه چیز ما مامانا خیلی حساسیم

سوال های مرتبط

مامان فندق 🧚🏻‍♀️ مامان فندق 🧚🏻‍♀️ ۱۰ ماهگی
خیلی دام گرفته شوهرم خواست بچه بیاریم و کلی حرف زد باهام و وعده داد گف خودم کمک میکنم و هزار تا چیز دیگ از وقتی بدنیا امده دریغ از یه ذره کمک ن میخابونه ن غذا میده ن شیر میده نه نگهش میداره هیچی هیچی هیچییییییی از طرفیم با خانواده شوهرم ی جا زندگی میکنیم اننننننننننننننننننقد دخالت کردن و میکنن تو بچه داریم ک از هر چی بچس زده شدم😔میخاستم ۳ تا بچه بیارم ولی دیگ عمرا واقعا جرات نمیکنم دیگ .خیلی تحت فشارم خیلی زندگیم دگرگون شده امروز دخترم بشدت بالا اورد چند مرحله و شدیدا گریه کرد جوری ک من دست و پامو گم کرده بودم شوهرم ریلکس نشسته بود صبحانه میخورد از اونورم پدرشوهرم دوید امد خونمون بچه رو ازم گرف رف ی لحظه انقد تحت فشار بودم گفتم پشیمونم بچه اوردم شوهرم کلی حرف بارم کرد ک ناشکری میکنی خدا قهر میکنه بلا سر بچه میاد و اگه ب بچه چیزی بشه باید بری و فلان و این چرت و پرتا بابا من بریدم خستم اصلا درک نمیکنه نه تفریحی دارم ن مسافرتی شغلمو تقریبا از دست دادم دوستامو از دست دادم خونه مامانم جرات نمیکنم برم از بس ک شوهرم و خانوادش گیر میدن بهم ک بوسش کردن بغلش کردن و این چرت و پرتا من عاشق دخترمم نفس نمیتونم بکشم بدون بچم امیدوارم خدا باهام قهر نکنه سر ناشکری امروزم وقتی پدرشوهرم امد بچه رو گرفت ازم برد نزاشت تو بغل خودم اروم بشه خیلی حرصی شدم یه چرتی گفتم😔