۵ پاسخ

عزیزم مطمعنا روزای سختی رو گذروندی ولی شاید بدتر از اونم ممکن بود پیش بیاد و شاید به خاطر تحمل کردن اون روزاست که الان خوشبختی نصیبت شده
سعی کن با گذشته کنار بیای و به امروزت فکر کنی

دیگه چاره چیه جز خودخوری منم خیلی چیزا از یادم نمیره میرم تو فکرش ولی باز میگم گور پدر گذشته الان خودمم بکشم ب کسی مگه چیزی می‌شه جز بچه هام اسیب ببینن بیخیال میشم

😔😔😔😔😔

تصویر

حتما همون سالهایی که ازدواج کردیه..😢

منم مثل خودت خیلی اذیتم کردن خیلی حالمو خراب کردن منم واگذارشون کردم ب خدا الهی ک خدا با روح وروان اونا همینکارو کنه

سوال های مرتبط

مامان الین مامان الین ۷ ماهگی
سلام خواهرا میخواستم ازتون راهنمایی بخوام
من الان ترم شش پرستاری ام دانشگاه آزاد میرم سال پیش ناخواسته حامله شدم و خدا شاهده هیچوقت ناشکری نکردم و همیشه خداروشکر میکنم بابت دختر سالمی که بهم داده ..
ولی از وقتی دخترم به دنیا اومده نتونستم کلاسا رو شرکت کنم فقط امتحانا و دادم ولی مشکل اینجاست که برای کارآموزی بیمارستان باید حتما بریم مرکز استان که ۴ساعت تا خونمون فاصله داره و من نمیتونم دخترمو جایی بزارم چون رفت و برگشتم از صبح میشه تا شب و مامانم هم دیسک داره نمیتونه نگهش داره
الان واقعا نمیدونم چیکار کنم از همه عقب افتادم و احساس میکنم با اینکه ترم شش ام هیچی از پرستاری نمیدونم ..
خیلی به هم ریختم وسواسی و استرسی شدم دخترم کولیک داشت بهر شد رفلاکس گرفت خیلی بی خوابی دارم و کسی ام کمکم نیست از یه طرفم درسم اینطوری شده
احساس میکنم اصلا دیگه به درد این رشته نمیخورم فک میکنم می‌خوام برم سر کار حالم بد میشه
برای چند تا کارآموزی مجبوری گذاشتمش پیش مادرم ولی دیدم که خیلی آه و ناله میکنن که ما نمی‌تونیم و یا زنگ میزدن میگفتن که برگرد نمی‌تونیم دخترتو نگه داریم ..حقم دارن دخترم بدآرومه
انقد حرص خوردم سر این چیزا و یه سری مسائل دیگه دلم میخواد برم انصراف بدم تا آرامش داشته باشم
دلم فقط یه لحظه بدون استرس میخواد دیگه نمیتونم تحمل کنم این حجم از استرس رو
ولی شوهرم هم خیلی منت می‌ذاره که این همه پول خرج کردم از همون اول گفتم نرو تو گوش ندادی و این حرفا میزنه بهم ..
بنظرتون چیکار کنم؟؟؟ حالم دیگه از پرستاری به هم میخوره دلم میخواد یه کار دیگه بکنم یه کاری که توش استرس نباشه