بچم خیلی خیلی فضوله امشب مهمونی بودم همه هم بچه کوچیک داشتن ولی فقط پسر من از در و دیوار بالا می‌رفت و یه دقیقه آروم و قرار نداشت 😬🤕
راهی هست که صبورتر و آرومتر بشه
والا حاملگی خیلی سوره عصر و محمد رو خوندم براش

چ ربطی داره خاهر هر بچه ای ی خمیره ای داره یکی آرمه یکی شیطونه یکی کنجکاوی یکی موذیه و....ولش کن بچرو

دختر منم دقیقا اینه تازه همه هم کتک میزنه بدبختی با هیچ بچه ای سازگار نمیشه فقط میگه کل وسایل برا من باشه

یچه ی شما باهوش ترن

برعکس پسر من اصلا با هر بچه ای بازی نمیکنه 🙁

پسر منم همینطور،اونروز یه جا مهمونی رفتیم که هم آدمای اون خونه رو داشت برا بار اول میدید هم خود خونه رو،اما می‌رفت آشپزخونه کابینت هارو باز میکرد،چراغ حمومشون رو روشن میکرد،کلید آینه کنسول رو هی دستکاری میکرد،فقط دنبالش بودم که خراب کاری نکنه،خیلی خسته م،میگم الان همه میگن بچه ش چقدر شلوغه،منم دیگه تصمیم گرفتم تا وقتی که یکم آرومتر نشده،زیاد جایی نرم

منم میگم پسرم شیطونه شیطونه الان سرفه میکنه میگم پاشه شیطونی کنه فقط خوب شه

ب خدا دختر منم‌همینه دیگه دلم‌نمیخواد هیچ جا برم انگار افسردگی گرفتم دلم‌میخواد خودمو بکشم

پسر منو ندیدی...تو خونه شعله بخاری رو زیاد میکنه شلوارهاشو میچینه روش یهو میبینم بوی سوختگی میاد...میره رو مبل پنجره رو باز میکنه وسایل پرت میکنه حیاط😶😶