۷ پاسخ

من هم عادت کردم شبا کلا بیدارم حتی وقتی بچم خوابه هم خوابم نمیبره

من زایمان کردنی مامانم پیشم بود بخودم چایی میاوردم میگفت اونجایی بمنم بیار ی زره تنبله مامانم 😂😂😂

وای این اتفاق برا منم افتاد من ۳۵ هفته بودم دکتر گفت رحمت باز شده بچه امروز دنیا میاد من ترسیدم و گفتم برم کارهامو بکنم بیام مادرم شهرستان بود بلیط گرفتم براش واومد حالا بستری که شدم دکتر با امپول و سرم جلو زایمان رو گرفت یک هفته بیمارستان بودم مادرم بخاطر اینکه خونه زندگیشو ول کرد اومد هی میگفت به دکتر بگو خودم رضایت میدم دنیا بیاد تهش دنیا نیومد رضایت شخصی دادم اومدم خونه همون شب دردهای زایمانی شروع شد خلاصه بیمارستان بچه دنیا اومد مادرم گفت پیشت میمونم شب گرفت رو تخت من خوابید من نشستم یه گوشه تخت تاصبح هی بچه رو شیر دادم پوشک عوض کردم تا ۵ صبح بیدارشد هی میگفت کی مرخص میشی تا ظهر که مرخص شدم کلی ناراحتی میکرد خونه هم میگرفت میخوابید میگفت بچه رو بزار گهواره تاب میدم بخواب خودش خواب دستش گهواره رو تکون میداد طوری که بچه بغل من داشت گریه میکرد و اروم نمیشد موندم ماخارو چجوری بزرگ کردن

اگر بچت خوابه ساعت بذار خودتم بخواب
من هیچکس رو نذاشتم بیداربمونه
پسرمم حقیقتا تا صبح میخوابید بیدار نمیشد اصلا

حس میکنم منم در اینده از این نوع مامان بززگ ها میشم میرم مریض نگه دارم بجای مریض خودم استراحت میکنم😅

مث مادر من از رو تخت منو میندازه پایین میگه پایین بخواب من مواظب بچه ام، بچه هم گریه میکنه میگه شیر بهش بده میگیره می‌خوابه بعد از فرداش میگه ماشاالله بچه اذیتت نکرد

عاشق مادرتم😂🩵
هی خاهرتازه شروع بیخابیاس من ۱۰روزاول کمکی داشتم.باز میگم اوایل بهتره هرچی سن بچ‌بالاتربره بهونه و نفخو کولیکش بیشتروگریه
امروز ایانم ازصبح تاغروب گریه یه بنداصلاهم اروم نشدتااینک بردم دکتر نفخ شدیدشد...
۲روزه اصلانخابیدم عصب معده گرفتم پ ازالن خودتوتقویت کن

سوال های مرتبط