۴ پاسخ

والا با بچه کوچیک خوبه دل داییت هم شاد کردی

قشنگه دستت درد نکنه ولی اینقدر اذیت نمیکردی خودتو ساده روش رو تزیین میکردی

قشنگه .دایی تولدت مبارک

خسته نباشی دلاور،اصن مشخص نیس چی نوشتی روش😆

سوال های مرتبط

مامان امیرعلی جیگر مامان امیرعلی جیگر ۲ ماهگی
میخوام گریییه کنم😭😭😭ولی میگم عزیییزم بخند برو خداروشکر شکر کن ....من پسرمو این سه روز به گفته دکترش پوشک نمی‌کردم چون جیش و مدفوعش کم بود گفت پوشک نکن فشار روی آلت نباشه ..از دیروز پی پی کردنش خوب شده هر دو سه ساعت میکرد جیشم هر سه چهار ساعت شده خداروشکر....از امشب تصمیم گرفتم پوشک کنم تا الان 12 تا پوشک عوض کردم 🤣🤣پوشک میکنم پی پی میکنه اولش چند بار عوض کردم الان نیم ساعت وامیستم تموم شه عوض کنم همین که عوض میکنم دوباره میرینه ..کمی وامیستم تموم شد باز میکنم زیر انداز زیر ميندازم تا پوشکش کنم فرت میریزه زیر انداز و لباساش کثیف میشه ..میترسم دیر باز کنم بچم بسوزه ..الان نیم ساعت پیش پیپی کرد باز نکردم بعد باز کردم همونجوری وایستادم اگه داشت انجام بده دیده خیر نیست زیر انداز انداختم روش خراب کاری کرد وایستادم تموم شه شکمشو ماساژ دادم خبری نبود همین پوشک کردم پی پی کرد🤣🤣🤣یه تشت لباس کثیف جمع شد نصف دستمال مرطوب رفت با 12 تا پوشک طی شش ساعت 🤣🤣بیخیال اصلا پوشکش نمیکنم🤣🤣
مامان ماهان مامان ماهان ۲ ماهگی
تجربه زایمان #پارت هشتم
ساعت ۲/۵ شد و هنوز جا خالی نشده بود و ساعت ۳ ملاقات بود و اگه تخت خالی نمیشد همسرمم نمیتونست بیاد ملاقاتم و میرفت تا فردا که ترخیص بشم و من فقط خدا خدا میکردم که یه تخت خالی شه و من فقط بتونم ده دقیقه شوهرم رو ببینم که ساعت دقیقا ساعت ۳ گفتن تخت خالی شده و میتونن ببرنم که انگار دنیا رو بهم دادن کم کم اثر بیحسی هم رفته بود و باید خودمو میذاشتم روی یه تخت دیگه و این یکم سختم بود ولی به عشق دیدن همسرم حاضر بودم تحمل کنم. با سختی رفتم روی تخت و پرستار اومدن بردنم و تا در اتاق عمل باز شد دیدم مامانم گفت وای خداروشکر اوردنش و بدو بدو با همسرم اومذن همراهم و خیلی حس خوبی بود که همسرم اومد دستمو گرفت و بوسید و فقط احوالم رو میپرسید(دروغ چرا اگه اول احوال بچش رو میپرسید خیلی ناراحت میشدم😂 ولی وقتی بهش گفتم بچه و چی و اینا گفت هیچی نگو تو برام مهم تری تا بچه. من بچه ی بدون تو رو نمیخوام و من گویا کارخونه قند تو دلم اب شد🤣🤣