۱۰ پاسخ

من که بعید میدونم 🤦🏻‍♀️رسما رد دادم

واااااای واااااای میسوزم هربار میسوزم میمیرم اونروزو نمیبینم

بله میشه. بخدا همه ی این روزا خاطره میشن منم منتظرم.... 😂

من مرگمو دیدم تا الان بهتر شده، بازهم یکم که خورد پا میشه بازی باید هی بگم بیا پس ولی از قبل بهتره، هرچی بزرگتر بشه خوب میشه حرص نخور

ارزومه بهخداب گااااااه رفتم

اگر روی کثیفی حساسی و الان هم پسرت همین مدله از پدیه خودت خراب کردی الانم دیر نیست سخت نگیر بزار کثیف کاری کنه ولی خودش بفهمه غذا چیه و با لذت از کشفی که کرده غذا بخوره و لذت ببره

تا وقتی گوشی بدی دستش ، براش داستان بخونی، سرشو‌گرم کنی به آرزوت نمیرسی، اگه هم نمیخوره بزار با غذا بازی کنه، اینقد با غذا بازی کنه که لذت ببره بعد شروع به خوردن میکنه، اینقد نگو بهش بخور بخثر، اصرار نکن، الان خیالش راحته من نخورم مامانم بهم غذا میده تازه پاداش غذا نخوردنمم گوشیه، اینقد بهش باج میدی معلومه دوست داره همین راهو ادامه بده

زیرانداز بنداز زیرش قاشق بده دستش بشینه پیش بشقابش اصلا بهش گیر نده گ چراریختی بخور بازی نکن بزار هرکار میخاد بکنه یه مدت ک اینجوری کنه درست میشه با غذا اشتی میکنه منم دخترم اینمدلی بود اما ماشاالله الان خوب میخوره

آره عزیزم اینا همه گذراست😂
منم این مشکل رو دارم
آدم کیف میکنه ماشالا بعضی از بچه های همسن میشینن غذاشون رو با اشتها میخورن و پا میشن میرن😬😬😬

وای آرزوووووی دیرینع ی منهههمه

سوال های مرتبط

مامان اهورا مامان اهورا ۲ سالگی
کاش یه مکان هایی بود مثل مهد کودک که بچه هارو از یک ساعت تا چند روز نگه میداشتن جاهایی که ادم بتونه بهشون اعتماد کنه و خیالش جمع باشه اگه بچشو میزاره پیششون بچش غذاشو میخوره پوشکشو به موقعه عوض میشه به موقعه و به اندازه میخوابه و به بچه اسیب نمیرسونن خلاصه یه چیزی مثل مرکز پرستاری کودکان ادم خیالش از بابت بوه راحت بود من خیلی نیاز دارم اهورا برای چند ساعت هم که شده از من فاصله بگیره و نبینمش مثلا دوتاسه ساعت نیاز دارم به اینکه تجدید قوا کنم کمی اروم بشم کمی به خودم برسم کمی با دوستام باشم بدون بچه کمی برم خرید بدون بچه اهورا خیلی شرو شیطونه اینقدری که هیچکجا بدون خودم نکهش نمیدارن مادرم که وقتی میزارمش پیشش روانی میشه از دستش خواهرمم دوتا پسر داره صد برابر بد تراز اهورا خانواده شوهرمم از پس اهورا بر نمیان دوست داشتم یکی از این مراگز بود تا من بتونم حداقل برای چند ساعت مال خودم باشم ناشکری نمیکنم خدارو شکر پسرم سالمه وکنارمه میدونم خیلی از مادرا به این مراکز نیاز دارن از وقتی اهورا بدنیا اومده یه بازار بدون استرس نرفتم یه غذای بدون اعاصاب خوردی نخوردم یه فیلم درست و حسابی ندیدم حتی یه حموم بدون دنگو فنگ نرفتم شوهرمم نمیتونه اهورارو نگه داره وقتایی که خونه است اینقدر اهورا از سرو کولش بالا میره و تو دستو پاش میپیچه کلافش میکنه اخرشم به دعوای پدر پسری ختم میشه و ناز کشیدن شوهرم از اهورا که گریه نکنه دلم تنگ شده برای اون روزایی که دوتایی با شوهرم میرفتیم بیرون یا وقتایی که میرفتم خونه مادرم اینا بدون هیچ تنش و اشوب و اعصاب خوردی های که اهورا برام درست میکنه اونم بچست درک میکنم نیاز داره انرژیش رو تخلیه کنه فقط کاش همچین مراکزی وجود داشت