سلام دوستان امروز بچه ی دوستمو دیدم که تازه سه ماهش بود .از دختر من کوچکتر .چقد نگاه ب مامانش میکرد وومیخندید .چقد ارتباط داشت با مامانش .من دخترم ۴ ماهشه خیلی کم ارتباط میگیره با هاهم باید کلی باش حرف بزنم تا بتونم بخندونمش .یا وقتی بچشو دادم بغلش دیدم چسبید ب مامانش و خوشحال خنددید....چرا من این‌چیزا رو‌حس نمیگنم .دخترم بیشتر در و دیوار و عروسکا و بادکنکاشو نگا میکنه.....خیلی دلم گرفته

من زیاد با دخترم حرف میزنم مدام برام میخنده ولی واسه همسرم بقیه خیلی کم میخنده

باید زیاد باهاش حرف بزنی شکلک دربیاری خوشحال بشه

منم بچم زیاد باهام ارتباط میگیره همه اینو‌میفهمن
دلیلشم اینه از بس از اول بدنیا اومدنش بغل میخواست این ۵ماهه مدام بغلم‌بوده مدام باهاش حرف زدم نازش دادم،همه‌جا‌چشمش رو‌منه٫سخت گذشته ولی خداروشکر میکنم تونستم نیازشو تاالان برآورده کنم

اصلا دوس ندارم بچمو با کسی مقایسه کنم ‌...ولی خب ناخوداگاه دلم گرفت ...البته اونم بچه ش خیلی ریز بود ...اونم از من میپرسید چی بدم ب بچه م وزن بگیره ...

چون کولیک داشت زیاد حرف نزدم باهاش حقیقتا ...بیشتر بغل گرفتم وو دورش دادم تو خونه تا بخوابه .....

باهاش در روز خیلی حرف بزنه