سلام وقتتون بخیر
من بچم از ۱۶روزگی سرما خورد و علایمی مثل پرتاپ شیر و کبودی لب ها و صورتش و سرفه های کم داشت ولی بعد چند روز استفراغش شدید تر شد و نفس تنگ میشد جوری که پشتش رو ماساژ میدادیم و بهش ضربه میزدیم تا دوباره بتونه نفس بکشه و پیش متخصص اطفال هم بردیمش که گفت مشکلی نداره و عادیه دوره رفلاکس و کولیکش رو داره میگذرونه و بهش قطره دایمتیکون و اسپری بینی بهش داد ولی وقتی برگشتیم خونه دوباره حال بچم خراب شد و تا خود صبح چشم رو هم نذاشتم و دوباره پیش یه متخصص اطفال بردمش وقتی اون دیدش سریعا گفت باید بستری بشه و نباید تا سه ساعت شیر بخوره و کارای بستریش رو انجام دادیم و حین رگ گیری دوباره دخترم بازم سیاه شد و اکسیژن کم آورد که همزمان اکسیژن رو وصل کردن و مدام سرم و اکسیژن بهش وصل بود.ویه شب شدیدا نفس تنگ شد و حالش دوباره خراب شد و این بار منتقلش کردن ان ای سیو و ساکشنش کردن و یه چیز زرد رنگ که نمیدونم خلط بود یا یه چیز دیگه از گلوش بیرون آوردن ولی هچنان تا یک یا دوروز اکسیژن بهش وصل بود و اجازه ندادن تا سه یا چهار روز بهش شیر بدم تا اینکه اجازه صادر کردن ومن با سرنگ و قطره چکان بهش شیر میدادم تا اینکه خداروشکر حالش بهتر شد و مرخصش کردن ولی همچنان وقتی سرفه میکنه نفسش کمی میگیره وانگاری یه چیزی تو گلوشه که نمیزاره راحت تر نفس بکشه و انگاری خلط داره که مانع نفس کشیدنش شده آیا این خلط گلو درمان داره کسی بوده بچش این علایم داشته باشه و درمان شده باشه ممنون میشم جواب بدین چون روز و شبای سختی رو داریم میگذرونیم ونگران حال دخترمون هستیم

۳ پاسخ

عای دردش ایشالله زود خوب میشه
خیلی درکت میکنم خواهر
دقیقا منم پسرم ۱۶ روزگی سرما خورد سرفه میزد نفسش تنگ میشد .. ب سختی استفراغ میکرد خلط سبز رنگ بالا میاورد سینه ش خس خس میکرد .. دکتر شیر خشک ببلاک نوشت شهرمون نداشت .. بیو میل براش خریدیم .خداروشکر الان بهتره

واقعا شبای سختی رو گذروندم تا خود صب پلک روهم نمیزاشتم هی نگاش میکردم میگفتم نکنه استفراغ کنه بپره گلوش

و اینم بگم که یه صدای بوق مانند از گلوش میاد وسینه اش هم یجوری خس خس میکنه وقتی شیر خشک ببلاک یا بیو میل بهش دادم شکمش ورم داشت و گاها آروغ میزنه و بعضی وقتا آروغ نمیزنه ولی پشتش رو ماساژ میدیم ۲۰دقیقه نگهش میداریم

عزیزم احتمالا از رفلاکسش باشه
حتمآ بعد شبر خوردن آروغش رو بگیر
زیاد تکونش ندین
خیلی گرمش نگیر
و‌ در اسرع وقت دویاره ببرش برای چکاپ

سوال های مرتبط

مامان حسین مامان حسین ۱ ماهگی
سلام مامانا
میخوام تجربه زایمانم رو بگم انشاالله که به دردتون بخوره
من طبق تاریخ ان تی قرارشد ۱۶ اسفند به روش طبیعی اپیدورال زایمان کنم.. تاروز ۱۶ پیاده روی، شیاف گل مغربی، اسکات، دوش آب گرم، گرمیجات و..... همه رو انجام میدادم ولی دریغ از یه ذره درد روز ۱۷ سرماخوردم رفتم زایشگاه گفتم مریض شدم یه دارو بدید تافردا که قراره بیام برای بستری دیگه بادکترم تماس گرفتن و همون روز جمعه ۱۷ اسفند من بستری کردن و از ساعت ۶ عصرآمپول فشاررو شروع کردن تا ساعت ۱۲ بهم وصل بود ولی دردنداشتم معاینه هم شدم گفتن رحم عالیه ولی دهانه بسته ست روز شنبه هم از صبح آمپول فشاررو شروع کردن واسم تا عصر، ان اس تی هم مدام بهم وصل بود که شنبه عصرمتوجه شدن ضربان قلب بچم اومده پایین و اکسیژن وصل کردن بهم و آمپول رو قطع کردن روزی سه بار معاینه میشدم ولی دریغ از یه سانت باز شدن، شب بازم بهم وصلش کردن تا ساعت ۱ شب دوباره قطع کردن تا ساعت ۳ شب بازم وصل کردن صبح بازم اومدن معاینه گفتن همچنان بسته ست ساعت حدودای ۱۱ بود دستگاه مدام آلارم میداد که ضربان قلب بچه اومده پایین روی ۱۰۰ یا پایین تر اومده بود سریع اومدن آمپول رو قطع کردن و بازم اکسیژن وصل کردن بازم اومدن معاینه کردن که واقعا جونم داشت بالا می اومد از درد و قصد داشتن کیسه آب رو پاره کنن که هرکاری کردن نشد دیگه خودم شروع کردم به جیغ وداد که دیگه نمیزارم بهم دست بزنید وواقعا هم نزاشتم 😂به دکترم بگید بیاد پولش رو میدم سزارینم کنه پرستاراهمه موافق بودن خودشون هم میگفتن توکه درد نگرفتت دیگه نمیگیرتت
مامان پسر قشنگم مامان پسر قشنگم ۲ ماهگی
پارت دوم نوزاد مکونیال


با فیلم برداری اتاق عمل همسرم هماهنگ کرده بود و از اون لحظه کلیپ داریم
خلاصه من ۱۲ساعت کامل بعد عمل درازکشیده بود و بعدش اجازه راه رفتن داشتم که سرعت خودمو به ان ای سیو رسوندم و پسرم رو دیدم
نفس هایش به شدت تند بود و بدون دستکاه اکسیژن نمیتونست نفس بکشه و گفتن که مکنیوم وارد ریه اش شده تا جذب بشه زمان می‌بره
از پسرم آزمایش کشت عفونت ۲۴,ساعته و ۷۲,ساعته گرفتن که خوشبختانه منفی شد و دکتر برای این که زود تر مکنیوم جذب بشه آنتی بیوتیک تجویز کرده بود
بعد از تزریق آنتی بیوتیک پسرم خیلی حالش بهتر شد و دکتر اجاره داد. که بغل بگیرمش
بعدش هم اجازه داد که از سینه مادر تغذیه رو شروع کنه
من هر روز از صبح تا شب بیمارستان بودم و دوساعت یک بار میرفتم برای شیر دادن و بعد از این که من بغل گرفتم و شیرش دادم روند درمان سریع شد و تو بغلم بدون دستگاه نفسش منظم میشد
خیلی روز های سختی بود
خیلی تجربه سنگینی بود ولی با توکل به خدا این مرحله رو رد کردیم
امید وارم همه بچه ها سالم و سلامت باشن و عاقبت بخیر بشن
سوالی بود در خدمتم🌹
مامان شاهان مامان شاهان ۵ ماهگی
سلام مامانای عزیز میشه لطفا منو راهنمایی کنین واقعا دیگه کم آوردم توروخدا اگه تجربه ای دارین بهم بگین پسر من یک ماه بود گرفتگی بینی و خس خس سینه داشت جوری که نفس کم میاورد بهش شیر خشک نان میدادم چندبار دکتر بردمش هفته قبل دکترش گفت احتمالا رفلاکسه شیرشو عوض کرد بهش نان ای ار داد و گفت شربت گریپ میکسچر هم ندم که رفلاکس رو بدتر میکنه بهش کولیکیز داد هیچ تغییری نکرد بدتر هم شد تا اینکه یکشنبه بردمش بیمارستان عکس سینه گرفتم فهمیدم ریه اش درگیر ویروسه متخصص ریه بهش دارو داد خیلی بهتر شده دیروز هم بردم چک کرد گفت ریه اش خوبه ولی بچم دو روزه خیلی بی قراره کم میخوابه نهایتا بیست دقیقه بخوابه بیدار میشه همش بهونه داره و همش هم میخواد شیر بخوره دستشو میبره حلو دهنش بخوره پیرهنمو میگیره بخوره منم بهش هی شیر میدم امروز از صبح هربار شیر دادم با اینکه آروغ میزد باز بالا میاورد چیکارش کنم ینی واقعا رفلاکسه یا بخاطر خلط های گلوشه که بالا میاره؟
مامان ماهان مامان ماهان ۲ ماهگی
پارت چهارم طبیعی - سزارین
حالا از وضعیت بچم بگم.
از وقتی آوردنش پیشم بینیش صدا میداد و تو خواب مثل آدم بزرگا خروپف میکرد. همش حالت تهوع داشت و وقتی شیر میخورد چند دقیقه بعدش کبود میشد و بالا میاورد. وقتی به پرستارا می‌گفتیم ،میگفتن خوب اروغشو نگرفتین، در صورتی که مامانم بیست دقیقه رو شونه نگهش می‌داشت و پشتو ماساژ میداد. ولی یه بار که بالا آورد و دیدن استفراغش رنگیه ،بردن معدشو شستشو دادن. فردا صبح که دکتر اطفال اومد معاینه کرد گفت باید یک شب تو ان آی سی یو بستری بشه هم برای زردی هم تهوعش. خلاصه که با دست خالی و نا امیدی اومدیم خونه. فردا صبح رفتیم بیمارستان که بچه رو مرخص کنیم که گفتن نمیشه، همچنان بالا میاره و مجدد باید معدشو شستشو بدیم و برای زردی هم تو دستگاه باشه. یه آزمایش کشت ادرار هم ازش گرفتن که گفتن سه چهار روز طول می‌کشه تا جوابش بیاد، روز چهارشنبه به دستور دکتر فقط سرم و دارو بهش دادن و اصلا نه شیر مادر و نه شیر خشک ندادن. پنجشنبه دوباره صبح رفتم بیمارستان که دکتر گفت حال بچه خوبه و میتونی بهش شیر بدی ولی برای ترخیص باید صبر کنی تا جواب آزمایشاتش بیاد. منم با خوشحالی به پسرم شیر دادم چندبار و خداروشکر دیگه بالا نیاورد. بعدم با یه دکتر دیگه و چندتا از پرستار ها مشورت کردم که حالا که حال بچم خوبه و زردیش هم زیر ده شده میشه مرخصش کنم ، که اونا هم گفتن حال بچه خوبه ولی قانوناً ما نمی‌تونیم ترخیص کنیم، منو همسرمم با رضایت خودمون بچه رو مرخص کردیم. خداروشکر تا الان که مشکلی پیش نیومده ولی این بدترین تجربه من از زایمان بود که باعث شد هم خودم خیلی زجر کشیدم و هم جون بچم در خطر افتاد.