۷ پاسخ

من مهرماه بود برده بودمش مطب شلوغ میکرد منم برا اینکه سرگرم شه گوشی دادم دستش تا دکتر گوشی رو دستش دید چنان عصبی شد که بیا و ببین گف میخوای چن سال بعد یه بچه استرسی بدون تمرکز حواس داشته باشه گوشی بده دستش.دیگه الان شش ماهه یه دیقه هم ندادم دستش.خلاصه چیز خوبی نیس

من از اول که به دنیا اومد خودم گوشی رو گذاشتم کنار
فقط مواقع ضروری برای تماس ها و پیام های محل کار
نت گردی فقط وقتی خواب بوده کردم
یه موبایل بدون سیم کارت هم داره که توش لالایی و قصه و ایناست
واسه همین هم حرص خاصی به موبایل نداره
بهش گفتم فقط با موبایل خودت می تونی بازی کنی
تو جمع ببینه بچه ها بازی می کنن می گه خودم خونه دارم

اگر کلا ازشون بگیرید حریص تر می شن به نظرم
و اگه ببینن دست خودمون همیشه نیست یاد می گیرن دیگه

پسر من میدونه تو خونه خبری از گوشی نیست واس همین درخواست کمی داره بگه ام نمیدم سرگرمش میکنم یا براش انیمیشن میزارم باز بهتر از گوشیه، وقتیم‌جایی بریم بقول شما دست بقیه میبینه میخاد میدم ولی بیشتر اوقات ماها تو خونه ایم همینکه تو خونه ندیم دستشون خیلی خوبه چون نمیشه ازشون دور کرد اینچیزا رو باید کمتر کرد فقط

شوهرم اصلاااا اجازه نداده از بچگی بهشون بدم

پسرم میاد میگه گوشی میگم نمیدم برو با اسباب بازیات بازی کن یکم غر میزنه میبینه خبری نیست میره بازی میکنه

اگه با اون باشه کل روز ولی من نمیدم بهش بعد گریه می‌کنه ولی تو جمع که باشیم هرکس یه چیز میگه

🫥من ترکش دادم
بچهارومیدید باز گریه جیغ
فایدنداره
الان باز اینستا میبینه اما کمترش کردم زمانشو

سوال های مرتبط

مامان اهورا مامان اهورا ۳ سالگی
لعنت به پریود و بی اعصابیاش
چند روز مثل سگ شدم. پسرمم رو اعصابمه یک سره کله ش تو گوشی و تلوزیون من باهاش بازی میکنم تا بازیش تموم میشه بدو میره سراغ تلوزیون من گوشی بهش نمیدم گوشی بقیه رو میگیره نمیدونم چه مرگشه با خودش که اصلا بازی نمیکنه
یک ماه بیشتره از پوشک گرفتمش ادرار عین آدمیزاد از همون اول همکاری کرد مدفوع تو دستشویی نمیکرد. یه بار کرد بدش اومد دیدم عق ش گزفت اذیتش نکردم
دیگه با داستان و قصه و کتاب و برات اسباب بازی فلانو میخرم
الان یه هفته س میگه از پی پی بدم نمیاد بانمکه شبیه شکلا نشونش دادم
میگم خوب بدت نمیاد بریم تو دستشویی پی پی کن میگه باشه. باز تا میبینم داره زور میزنه هرچی میگم بریم تو دستشویی برات کتاب میخونم میگه نه. تا پی پی تموم میشه خیالش راحت میشه میگه از فردا تو دستشویی میکنم
یه هفته س همین داستانو داریم
دیوونم کرده امروز تا دیدم داره زور میزنه گفتم بدو دستشویی نیومد و تو شلوارش کرد
منم انقدر از دستش خودمو زدم و انقدر دعواش کردم دستام داره میشکنه گلوم درد گرفته
الانم باهتش قهرم. وقت پریودم اعصاب ندارم
امروز ظهرم نخوابید بسکه تو خونه بازی و فعالیت نمیکنه اصلا خسته نمیشه. انگار یادش رفته بازی کردن با خودش چجوری بوده
منم همون ظهر که نخوابید گفتم اجازه نداری تلوزیون روشن کنی
حالا هی میره ولو میشه اینور اونور من غر نیزنم پاشو بازی کن باز یه ذره بازی میکنه دوباره ولو میشه